s_aa
پسندها
4,070

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلاااااااااام عزیزمممممممم
    فدااااااااات بشم
    روز تو هم مباااارک،عیدتم مبارک
    ان شالله دل خودتم همیشه شاد شااااد باشه خانوم گل :*
    سلام قرائت دور جدید حدیث کساء #1602
    دعا برای مردم یمن فراموش نشود :gol:
    اینجام از ده صب تا 6 عصر گرم میشه ولی بقیه اوقات خوبه،بخصوص نیمه شب ک نسیم خ خنکی میوزه.
    دیشب ساعت 3 از تهرون رسیدم.
    دقیقا... خب آموزه های دینی بیشتر تئوریزه هستن، نماد کامل دینداری الان تو عصر ما کسی نیست... زندگی نامه اماما و پیامبرام که تقریبا مربوط میشن به همون بحث تئوری، واسه همينه میگم تو عمل کردن مشکل داریم! واحدای عملیمونو نگذروندیم :دی
    خب به نظر ساده میاد، مگه اینکه تو موقعیتش قرار بگیری...
    اوهوم... شاید از نادونی یا کم بودن آگاهی باشه!
    غصه ش بیشتر برا وقتیه که دلت نمیخواد بد باشی، اما نمیدونی چجوری....
    برا وقتی که واقعا تو دوراهی میمونی و باید از بین بد و بدتر یکیشو انتخاب کنی و ندونی کدوم بدتره!
    شکر خدای مهربون....
    خوبه که یه خورده زاویه ش کجه! مال من دیگه فک کنم زیادی منحرفه... همش تلاش میکنم رو به خدا باشه، خیال میکنم درست شده، ولی بعد تو یه امتحانی معرکه ای چیزی می فهمم نه... انگار هنوز خیلیییی مونده...
    پایان نامه هم شکر، اگه خدا بخواد سختیشو گذروندم...
    سلام خانوم گل...
    حااااال دلت چطورهههه؟ :) :) :)
    خوبی؟ کم پیدا شدیا! دلم تنگت شد :redface:
    سلاممم.
    خواهش میکنمم لطف دارید.ببخشید دیر جواب دادم.
    حال دل که چه عرض کنم.کلا دنیای مجازی و اینترنت حال آدمو خراب میکنه:)
    و جهانگیرخان جوان بعدها تبدیل به یکی از بزرگترین علمای جهان تشیع شد و ایت الله العظمی جهانگیرخان قشقایی سال های زیادی در مقام مرجعیت شیعه خدمات بسیاری به جهان اسلام کرد و حکایت های بسیاری از تقوای این عبد صالح خدا نقل شده است
    سلام خوبید؟ درسته...اگر ما عوامل بیرونی رو کاهش بدیم معلول رو کم کردید در حالی که ما بهتره علت رو بررسی کنیم
    گفتید دل یاد داستان زیبایی افتادم.. جهانگیرخان قشقایی فرزند یکی از خوانین قشقایی نوازنده تار بود و در یکی از کوچ ها با ایل به شهر اصفهان رسید و برای تعمیر تارش به یکی از کسبه بازار اصفهان که پیرمرد اصطلاحا دنیا دیده ای بود مراجعه کرد و ان هم تارش رو تعمیر کرد
    جهانگیرخان که جوان دلپاکی بود اهی کشید و به پیرمرد گفت ای کاش تار دلم که اسیب دیده رو هم جایی ترمییم میکردم...پیرمرد مکثی کرد و گفت جوان دوس داری جایی رو بهت معرفی کنم؟ جهانگیرخان که بسیار مشتاق بود جواب مثبت داد
    پیرمرد به کنار بازار و حوزه علمیه وقت اصفهان اشاره کرد و گفت جوان تار دلت رو این جا میتونی ترمیم کنی
    جهانگیرخان با ایل به شیراز برنگشت و براب پدر نامه کوتاهی نوشت : سلام پدر منتظر من با بازگشت ایل و نگران نباشید... من رفتم تار دلم رو ترمیم کنم
    عمل چشم بود
    آب مروارید، براشون لنز گذاشتن
    ولی هنوز بینایی کامل ندارن
    :(
    نگرانم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا