امام زین العابدین علیه السلام می فرمایند: قبل از آنکه بی هوشی بر من عارض شود نگاه به میدان مقاتله پدرم می کردم پس دیدم مردی را که نیزه بر پهلوی پدرم زد و پدرم او را نکشت و چون امامت به من منتقل شد دانستم که در صلب این کافر مردی بود که قائل به ولایت ما می شود (شیعه می شود) پس در این هنگام راز خودداری پدرم حسین از قتل او را با اینکه توان کشتن آن کافر لعین را داشت دانستم.
سوال این جاست: امامی که عاطفه و مهر و محبت او تا این حد است؛ که حاضر است زخم نیزه بر جان خویش بخرد و به خاطر شیعه ای که معلوم نیست تا چند سال دیگر بوجود آید؛ به کسی که به قصد قتل او به او نیزه می زند کاری ندارد؛ این امام عطوف، نسبت به دختر کوچک سه ساله خود چه مهر و عطوفتی را ابراز می کند؟ به خاطر دختری که از نسل خیر سلیل است؟!
ببین مستقیم می یای به زحل که رسیدی می یاین دست راست
بعدش همین جوری می یای اولین چاله ی فضایی نه دومیش رو می یای داخل...
هیچی دیگه ازش رد میشی میرسی به کهکشان راه شیری
من همین سرش وایمیسم تا بیای با هم بریم بالاتر
من می تونم حدس بزنم دیگه !!!!!!!! در واقع فامیل که محسوب میشه!!!!!!!
ول خو نفسم میاد از اون شیطون بچه ها باشه!!!!!!
دیگه بالا تر از اونجا نیست جایی عزیزم ..:|
عزیزم .. به قول خوتم صحر عزیزم ...
باشه .. باید یک ترتیب اساسی بدم به حال و روزم ....
کتابخونه با زبان سی شارپ .....
ممنون .. باشه .. البته اگه اون موقع هم بازم حوصله ام بشه ....
تو چیکار می کنی؟ خوش می گذره!