Relampago
پسندها
2,392

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دمت گرم :biggrin:

    من 15 نشده بودم موتور میروندم
    فکر کنم اولین بار 6 سالم بود
    از این موتور مینیا روندم :biggrin:
    :D

    خیلی باحاله که

    اصلا تاحالا سوار شدی ؟
    من خیلی حال میکنم باهاش
    همیشه به آدم ها به اندازه ای محبت کن ؛
    که بعدش مجبور نشی بهشون ثابت کنی خر نیستی ... !!!
    اینقدر میترسم که هنوز برای گواهی نامه هم اقدام نکردم

    :smile:

    کلا خوشم نمیادش پشت فرمون ماشین بشینم

    اما با موتور خیلی حال میکنم
    یکی مثه تو بهش مشاوره بده بهتر از این نمیشه!!!!!!!!!:D
    نه
    فقط از ماشین میترسم

    صبح وسط چهارراه یه تک زدم فک ملت افتاده بودش

    البته رو کم کنی بودش مجبور بودم:biggrin:
    مادربزرگم دو سال پیش میخواست ختم انعام بگیره و تمام خانومای فامیلو یه خانوم مداح هم دعوت کرده بود.
    > از صبح همه داشتیم کمکشون میکردیم که یهو ، یک ساعت مونده به مراسم برق رفت .
    > مادر بزرگم به پدرم گفت:سریع زنگ بزن اداره برق بگو برقمون رفته!
    > بابای ما هم زنگ زدو گفت:برق ما رفته!
    > یهو مادر بزرگم از اونور گفت:
    > بگو خانوم آوردیم، کلی پول دادیم، حالا برق رفته شما خسارت مارو میدی...؟؟؟
    > بابای ما هم هول شد و با عصبانیت به طرف گفت:
    > کلی پول دادم خانم آوردم ، حالا که برق نیست چه خاکی تو سرم بکنم؟ شما خسارت میدی....؟!؟!
    > طرف هم نه گذاشت نه برداشت با خنده گفت: دوست عزیز 2 تا شمع روشن کن شاعرانه تره...!! :)
    سلامتی دوستی که "مجـازیه" ؛ اما .... یه جوری برات "سنگ صبوره" ، که همه ی رفیقای واقعیت ؛ به گـــرد پاش نمیرسن...
    اره خوبه

    حدودا 10 روز دیگه میریم که بخیه هاش رو بکشیم و پاشو گچ بگیریم
    خلاصه یکی دو 3 ماهی پاش تو گچه:confused:
    سلامتي استادي که سرجلسه امتحان ديد برگم سفيده،اومددرگوشم گفت نگران چي هستي؟اسمتو بنويس بقيش بامن!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    (ولي حيف بيدارشدم بقيه خوابمو نديدم...):biggrin:
    نگا هر چی دل گفت قبول نکن...هر چی عقل گفت هم قبول نکن:دی
    ک کم باهم متحد میشن علیه تو
    _________________________
    بوگو عاشق کی شدی بریم خواستگاری....بوگو
    چی شد که سیگاری شدی؟
    + یه شب بارون میومد… خیلی تنها بودم.
    – چی شد که ترک کردی؟
    + یه شب بارون میومد… دیگه تنها نبودم.
    - چی شد الکلی شدی و سیگار رو دوباره شروع کردی؟
    ... ... ... + یه شب بارون میومد…
    دوباره تنها شدم.
    – چی شد آوردنت اینجا، بستریت کردن؟
    + یه شب بارون میومد… خیلی تنها بودم… تو خیابون دیدمش…
    اون تنها نبود...
    :biggrin:
    ها یره
    گفتیم یکم تو فاض کره باشیم ببینیم چی میشه
    ولی هیچی همون ایرون خودمون نمیشه
    :D
    اینایی که تو خونه دلشون میگیره !

    اینایی که تا دیر وقت بیداران!

    همونایی که شبا بیداران و صبحا خواب!

    اینایی که همراه اول و ایرانسل بهشون اس ام اس میده شیرجه میزنن رو گوشی!

    اینایی که زود جوابه زنگ می دن!

    ...
    اینایی که بیشتره وقتا آنلاینن!

    اینایی که بیخود و بی جهت اددلیستشون زیاده!!

    ...

    اینا تنهان!!!
    یادی از گذشته

    پیرمرد به زنش گفت:

    “بیا یادی از گذشته‌های دور کنیم من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم.”
    ...
    پیرزن قبول کرد.

    فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد.

    وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه می‌کنه ازش پرسید:

    “چرا گریه میکنی؟”

    پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:

    “بابام نذاشت بیام…
    نه دیگه دل ما با عقلمون یکیه:دی
    باهم مشورت میکنن
    به این نتیجه رسیدن که خریته:دی
    دبرووووووووووووووووووو...
    اصن ازدواج کردیم تموم شد رفت:دی
    خریت کار ما نیست:دی
    لو دادن چیه آخه!حتما یه مشکلی داشته که نمیاد دیگه
    نه بابا کی جرات داره به فریبا بگه بالای چشت ابرو اه:neutral:
    خودت سیاهی:D
    بوگو ببینم چمه من؟!!!
    هان...نیگا حرفی نداشتی....کچل هویج:دییییییییییی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا