quester
پسندها
921

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام عزیز
    ممنون شما خوبی؟
    سلام از ماست لطف داری ممنون
    خوش اومدی :gol:


    گفت با هر سختي، آساني ست

    با هر رنج، شادي

    در دل هر غم، نشاط

    راست مي گفت او ...

    و من

    تا نرنجيدم نخنديدم ...!!!


    محمد جعفری(آزاد)
    در بلندترین شب سال کوچکترین قلب با بیشترین احساس به یاد شماست
    یلدا مبارک
    یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است
    که 1دقیقه بیشتر باهم بودن را باید جشن گرفت
    يلدا مبارك
    خدایا به ما صبری یلدایی،عشقی یلدایی و بهاری در این زمستان یلدایی عطا کن
    وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داری
    وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی
    وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه
    وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته
    وقتی چشمات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش بهت
    لبخند میزنه
    وقتی جایی نشستی که کنارت خالی بود به یاد بیار کسی رو که توی اغوشت جا
    میگرفت
    وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات
    گم میشد
    وقتی شونه هات خسته شد به یاد بیار کسی رو که هق هق گریش اونها رو می لرزوند
    سلام .. خوب فعالش كردم اما خبري نشد بستمش
    فكر نكنم ديگه لازم باشه


    تمام غم و غصه هایم را یکجا به باد می سپارم.
    به باد می سپارم و نفسی عمیق از ته مانده ی جانم می کشم.
    آرزوهایم را به خورشید می سپارم؛
    و از او می خواهم تا هر روز با نگاه سوزانش ،
    آن ها را به من یادآوری کند و
    گرمای ِشان را در سراسر وجودم بپراکند !
    آنگاه می نشینم ...
    می نشینم به انتظار خورشید و آرزوهایم ...
    نه غمی دارم و نه غصه ای !
    چه زندگی زیبایـــــی !


    آدم خلیفه ی تنهای خدا
    روی زمین است
    امپراطوری که گاهی باید برگردد به
    آخرین سلاح اش
    « ... و سلاح او گریه است »
    سلام آقاجون
    دستت درد نکنه به خاطر تبریک [IMG]
    ببخش دیر جواب دادم، مسافرت بودم


    عمريست

    دريا...دريا...باران

    به خورد تو داده اند

    و تو

    هنوز جنگل نشده ای !

    وقتی سرنوشت تو: کوير است

    حتی آسمان هم

    در برنامه ی آتی

    اعتباری برای رویش تو تخصيص

    نمی دهد ...!!!


    فرشته مه نگار


    گریزی نیست ...

    همیشه بی آنکه بخواهی

    اتفاق خودش را می اندازد

    وسط زندگی ات !

    بعد هم می رود

    تو می مانی و اینهمه چه کنم ...

    با ذهنی که مدام تکرار می کند:

    "حالا که اتفاقی نیفتاده

    دوست نداشت بماند، رفت...همین!"

    حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد !

    می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ...

    به قول خودش

    فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد !

    می روم با یک آرزو

    کاش هیچ وقت نمی گفتم:

    کاش ...


    س.بارانی
    سلام مجید جان. خوبی؟ من خوبم مرسی:gol:

    ببخشییییید دیر جواب دادما سرعت نتم شدییییییییید پایینه ...
    سلام آقا مجید گل:gol:
    احوال شما خوبین؟
    بهتری؟مشکلی که نداری دیگه؟


    دخترک در برابر دفتر خاطراتش نشست ...

    آرام آنها را ورق زد ...

    صحنه ها پی در پی اجرا می شدند ...

    کارگردان ناتوانی بود که از مونتاژصحنه ها برنمی آمد !

    بادی وزید ...

    برگها به سرعت ورق خوردند ...

    مثل سالهایی که سریع و بی سر وصدا از پیش چشمانش عبور کردند ...

    و او غرق در اوهام دنیا

    رفتن هیچ کدام را حس نکرد ...


    ....


    خدایی دید ...

    نوری دید ...

    تسبیح... گل...پرنده...درخت...

    و حالا اشرف مخلوقات : انسان !

    اشرفی که کنار ادات ایمان

    گل...پرنده ... درخت

    احساس حقارت می کرد !


    ...


    باران بارید ...

    خاطراتش را شست و با خود برد !

    او ماند ...

    بغض ماند ...

    تنهایی ماند ...

    و

    نوری که در خاطراتش گم شد ...!


    NasibeH
    سلام مجيد جان
    عيدت مبارك
    قول ميدم عيد بعدي زود بيام و تبريك بگم ببخش واسه همه چيز
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا