داداشی یه چیز جالب برات بگم
من تازگیا با دوتا زاغ دوس شدم
چن وقت پیش یکی از اینا هی می موند دم پنجره مدام تُک میزد به شیشه
منم می رفتم پشت شیشه تماشاش می کردم اما خب زودی در می رفت
تا اینکه چن روز پیش براش مقداری خورده نون ریختم لبه پنجره
الان چن روزه که هی مدام میاد دم پنجره و شروع به خوردن نونا می کنه امروزم رفته دوستشم آورده
حالا دوتا شدن
داداشی باورت میشه دیگه ازم نمی ترسه