وقتی پروانه ای به دور محبوبش می چرخد
و جز خاکستری از آن بر جای نمی ماند
وقتی ساقه علفی در باد می شکند
وقتی کرمی به دور خوش می پیچد
تارهای امید را
وقتی پروانه ای متولد می شود
می دانم. . .
که تو تمام قامت آنجا حاضر هستی
دل من هم گاهی می شکند
می دانم که تو ای عظیم پرصبر
بر آن هم وارد می شوی
و بی قراریم را بر قرار می کنی
پس ستوده باد خدایی که هیچ وقت
بنده اش را تنها نمی گذارد