پسر استاد سربازه...از شانس خوب سربازیش افتاده اصفهان حالا این دوستم داخل سپاه هستش استاد بهش گفته بود میتونی یه کاری واسه پسرم انجام بدی منطقلش کنی دزفول اینم آومد کارهاش رو درست کرد منقلش کرد دزفول.با پارتی بازی
حالا دیدم همین دوستم زنگ زد بهم گفت استاد زنگ زده بهم ازم تشکر کرده سوالات رو هم بهم داده..اونم دادشون به من..اما قول داد به کسی چیزی نگم از بچه های کلاس..
