parla_69
پسندها
949

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ببخشید تقصیر ناتاناییل...
    خوب تو از تبریز بگو... راستی پارسال مهر اونجا بودم.. مسابقات رباتیک داشتم.. تو دانشکده علمی کاربردی خانه کارگر برگزار شده بود
    بیاین همین پروف من بحرفیم خسته شدم یکی اینو یکی اونور

    هر دوتون گلین مرضی جونم

    راستی منم یه دوس داشتم اسمش مرضیه بود خیلی برام عزیزه

    خوشبحال دوستت قابل توجه ناتاناییل:D
    باباجون من تازه میخوام این بچه را بفرستم مدرسه ... چرا اینقد سر به هواش میکنی...
    ایشالا 20 سال دیگه زنش میدیم
    خانوما اجازه پروفم جای دعوا نیسا ....

    من فقط آشتی میخام
    اره هواش بدجور شرجی... خیس عرق میشیم .. البته از گیلان بهتره.. اون ورا شرجی تره
    این ناتاناییل را نصیحت کن منو اذیت میکنه
    :cry:مرضیه جون............

    دلت میاد ... من شکلات میخواممممممممممممممممم

    به همسرم میگما....

    پارلاجون ببین......

    تازه گفته بود برام یکی عین خودش اماده میکنه میده همرام........
    اااااااا... من خواهر زادمو به تو نمیدم... قراره پیش خالش باشههههههههه
    اختیار دارین همون سلام خالیت که یعنی به یادمی دنیاییه واسم

    اجازه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ایشون میدونن من اصلا شهرشونو دوست ندارم

    اری پارلا جونم مرضیه جون هم دانشگاهیمه.... تنها دختریه که من تو کل عمرم رفتم خونشون

    تازه مامانشم منو خیلییییییییییییی دوست داره از خودش بیشتر

    یه خواهر زاده داره که همسرمه....

    الهی قربونش برم اتقد نازه به همسرش کشیده..........:redface:
    ناتاتاییل دست به کاکتوسای من بزنی میکشمت... ای خظ اینم نشون..
    اگر بهت شکلات دادم
    بد نمیگذره... دریا و جنگلش خوبه... اب و هواش هم خوبه
    فقط تابستوناش بده.. اخه خیلی گرمه و شرجی
    پارلا جونم منم تا اخر تیر تو شهر مرضیه جونم تا منم بیا خوووووووووو

    من 13 امتحانم تموم شه میرم خونمون بعدش قراره با مرضیه جونی حسابی تفریح کنیم

    تو هم کاش باشی با هم خوش باشیم...:) وای خیلی ذوق کردم...............................
    خب صابخونه احترامش واجبه...

    مهمونش واجبتر...

    :Dهوم؟

    خب پارلا جونم نگران مرضیه جونی نباش من خودم به محض اینکه در اولین فرصت رفتم خونشون تمام تیغ کاکتوسا رو رو صورت عروسکش (غافلگیر شدین؟ من دختر خوبیم.........)پیاده میکنم و مرضیه جونی مامور میشه یکی یکی از رو صورت عروسکش برداره:biggrin:


    منم دلم واست تنگ شده بود... من برات پیغام گذاشتم...شاید زیاد بودن متوجه پیامام....نشدی...:(
    به به ناتاتاییل هم اینجاست.. داشتم به پارلا میگفتم نگران کار هستم
    خدا از دهنت بشنوه... راستش من هدفم ار دزس خوندن کار بود...
    کجایی هستی راستی؟
    نه بیکار.. ترم اخرم.. اینقد نگران کار هستم.. این همه درس نخوندم که اخرش بیکار باشم
    نه الکترونیک دوست ندارم.. وا چقد سخت... اینجوری که بدههههههههههه
    عیب نداره ابجی.. بخند.. افرین... دوباره تلاش میکنی موفق میشی
    عیب نداره بابا
    سال دیگه .. منم کنکور دادم اما گرایش خودم رتبه خوب نیاوردم اون وقت گرایش الکترونیک 1000 اوردم .. جالبه نه!
    فکر کنم باید یک سال دیگه بخونم
    ارشد قبول نشدی؟
    فدا سرت سال دیگه
    پس اینو تموم کردی منم بکش...;)
    منکه هستم شما نیسی...
    درساو... پروژه ها..
    درگیریم دیگه...
    خوش میگذره؟ چیکار میکنی نقاشی جدید کشیدی؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا