oxision
پسندها
1,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خواهش میکنم عزیز
    اینی که الان گذاشتی عکس بود دیگه نه؟؟؟
    سلام دوست عزيز.. ... خوشحال ميشم بيشتر باهاتون آشنا بشم...
    شاد باشيد....
    سلام،ممنون شما خوبين؟
    خوش كه آره اما زود ميگذره...!
    راستش تو اين 5 روز كه حرم نرفتم.. اما از همين جا سلامتون و رسوندم!!!
    شما هم كه خودتون همجوار امام رضا(ع) هستين... سلام من رو هم برسونين!
    التماس دعا...
    سلام
    خوبی
    واااااااااااااااااااااااااااااای چه نوشته ای قشنگی
    چقدر قشنگ بود
    وای که چقدر لذت بردم
    مرسی مرسی مرسی
    خیلی خیلی به دلم نشست
    هر چی بگم بازم کم گفتم


    ...و در آن شب مهتابی
    هنگامی که شب چون روز روشن بود
    و غوکان و جیرجیرکان به شادی و آواز پرداخته بودند
    من نیز با صدای خش خش برگ های پاییزی
    تو را میخواندم ای تنهاترین همدم من
    eeeeeeeeeeeeeeeeeee
    میخوای جواب پست بدییییییییییییییییییییییییییی

    درس گفتی دوست زیاد آدمو گیج میکنه
    منم کلا 3تا دوس دارم

    به هرحال امیدوارم راهشو پیدا کنی
    این دفعه که رفتی یه عکسی فیلمی چیزی ازش بگیر تو گوشیت داشته باش
    برو پیش یکی از دوستات
    یا یه همچین کاری
    بابا افسرده
    با ما به از این باش که با خلق جهانی

    (بهترین کار برا درمون افسردگی میدونی چیه؟
    یه سر برو قبرستون
    اینجوری یادت میاد که دنیا ارزششو نداره
    من همیشه اینکارو میکنم جواب میده)
    ابجی پست تکراری دادی
    ارور میده هی نه؟؟؟
    اونو پاک کن
    ممنون
    جیگر منظورم این بود که جناب امین خان کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اگه کار راه میندازه بگو بریم پیشش
    اکسیژن جان آدرس کیرو میخوای ( جناب امین خان ) کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    اونم رو چش اگه چیزی به مخیله رسید حتما
    مجنون،چو دو چشمش به حسین و حرم افتاد چنین گفت:

    لیلی به درک!!!

    فقط حسین بن علی را عشق است......

    سلام
    كيه كه حافظ خون نباشه...!!!
    ممنون بابت دعوتتون
    می دونی به نظر من کسانی که به شعر و ادبیات علاقه دارند ناخودآگاه دارای فرهنگ و شعوره بالایی نسبت به بقیه هستند
    از اینکه میبینم بین این جمع کسانی هم هستند که عاشقه حافظ هستند خوشحال شدم
    من تو اموزشی ساله 83 کتابه حافظ تنها کتابی بود که شبها دور از چشمه فرمانده گروهان می خوندم
    چه شبهایی بیدار موندم

    نماز روزه هاتون هم قبول حق
    سلام اکسیزن جان
    خوبی عزیز
    خیلی خوشحالم کردی
    من عاشق اشعاره حافظم
    اکسیژن سعی نکن حرفهای اسحاق رو بفهمی و گرنه مخت تریپ می کنه
    می دونم
    ممنونم
    مغنی مللولم دو تایی بزن به یکتایی او که تایی بزن ...
    من برم افطار بخورم , از الان باید بشینم دم سفره با دیدن غذا روحیم رو عوض کنم
    بفرما در خدمت باشیم ....
    نکنه تو هم پنبه بزاری بگی هوار بزن !؟
    هوار من : من از اول روز دانستم که این عهد که با من میکنند محکم نباشد ( از زبون ...ی )
    اسمم اسحاق هست جناب گوش شنوای عزیز
    جریان من جریان اینه که : مشت میکوبم بر در , پنجه می سایم بر پنجره ها , من دچار خفقانم , بگزارید هواری بزنم آه
    خ هم درسته ولی این اسم منه ...
    همین
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا