◗NAVID◖ Oct 28, 2013 نه مرسی خاطرخواهای داداشتون به درد ما نمیخورن با اجازتون من فعلا برم ... بلکه زن گرفتم بعدا میام :دی خدانگهدارتون
نه مرسی خاطرخواهای داداشتون به درد ما نمیخورن با اجازتون من فعلا برم ... بلکه زن گرفتم بعدا میام :دی خدانگهدارتون
◗NAVID◖ Oct 28, 2013 من عیال از کجا بیارم سر ظهری ؟ :| هی ...دست رو دلم نذار ... کی به ما زن میده سونیا خانوم
onia$ Oct 28, 2013 اره خودم میتونم من از خود گذستگیم زیهاد دینه وای حخدانید ها نیدونم ها خینییییییییییییییییییییی
onia$ Oct 28, 2013 هان خب شخته دیگه بزال فکر تنم من مدیلیت اسپزخونه رو به عهده میکیلم بخش دسرش که باسه عالیه هان نیدونم
◗NAVID◖ Oct 28, 2013 آهان بعله ... ببخشید در مسائل خواهر و برادری دخالت کردم ... برادر واقعیتون هستن ؟
◗NAVID◖ Oct 28, 2013 خو تو مطبخ خون نیس ! خیلی هم خوبه ... دست پختتون که خوبه ایشالا ؟ بله من خیلی پسر ماهیم ! شک دارید ؟
onia$ Oct 28, 2013 هان مطبخ شخت نیست نمیسه پنستال بسم الفته خون نباغسه ها میتلسم یهنی طاخت ندالم دیگه هان داداس من میگی وای مگه سما پسل ماهی
هان مطبخ شخت نیست نمیسه پنستال بسم الفته خون نباغسه ها میتلسم یهنی طاخت ندالم دیگه هان داداس من میگی وای مگه سما پسل ماهی
◗NAVID◖ Oct 28, 2013 خو حالا شما رو هم میبریم جنگ ... در مطبخ انجام وظیفه کنید .. داداش رو با آقا سجاد بودم :دی _________________ آقا سجاد ... غریبه چیه ؟ خو آشنا میشیم ... من ! پسر به این ماهی
خو حالا شما رو هم میبریم جنگ ... در مطبخ انجام وظیفه کنید .. داداش رو با آقا سجاد بودم :دی _________________ آقا سجاد ... غریبه چیه ؟ خو آشنا میشیم ... من ! پسر به این ماهی