onia$
پسندها
9,994

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلاااااام وقت بخیر سونیا جون
    خوبم ممنون.شما چطورید؟
    چه خبرا؟کم پیدایید.
    به یادتون هستم همیشه.
    سلام بر ابجی گلیجان ..حالت خوبه؟کار و درس به خوبی پیش میره؟؟؟؟خیلی وقته به ما سر نزده بودی گفتم یه سر بیام مزاحمتی ایجاد کنم و حال و احوال گلیجان رو بپرسم و رفع زحمت کنم
    اومدم که بهت بگم بیا تو اون تو تاپیک گزارش تخلف بدی که دیدم خودت پست ارسال کردی ...:)
    در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدنهایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،
    در حالیکه گویی ایستاده بودم !
    چه غصه هایی که فقط سپیدی مویم حاصل شد ،
    در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود !

    کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه ، نمی شود .
    به همین سادگی !
    کاش نه می دویدم و نه غصه می خوردم بلکه فقط او را نگه می داشتم . :gol:
    سلام..خوبی؟
    فردا شب (جمعه) ساعت 12 صندلی داغ منه.
    خوشحال میشم شرکت کنی.:smile:
    فقط قبل از پرسیدن سوال حتما قوانین رو بخون:
    قوانین و شرایط صندلی داغ !!

    منتظرتم.;):gol:
    سلامتی..فارغ شدیم دیگه :دیییی
    نه باو منکه خیلی وقته دیگه نمیرم...شومام نمیری؟؟
    برادر ندارم

    الان یه چند مدته که هیچ کس صدامو نشنیده نه حرفی میزنم نه کاری میکنم درست از زمان هوش اودنم دیگه سخنی نگفتم

    اوایل نمیتونستم حالا نمیگم
    برنامه ریزی دارم نه طولانی مدت برای یه مدت محدوده شاید بار دیگه رفتم تو تخت بیمارستان البته شاید نمیخوام از دردم بگم زیاد حوصله عالمو ادمو سر میبره اما فراموش نمیکنم میسازم خودمو باهاش
    هی خوبم مرسی بابت دعاهات اما دلگیرم ازت هم چرا دعا کردی برگردم هم..........
    آنکه فهمید کسی از او نفهمید
    آنکه نفهمید عیان شد...
    فدا مدا
    سلوم جینگولم
    خواوهش
    بووووووووووووووووووس:redface:
    آن برتر
    به کنار تپه شب رسید.
    با طنین روشن پایش آیینه فضا شکست.
    دستم را در تاریکی اندوه بالا بردم
    و کهکشان تهی تنهایی را نشان دادم،
    شهاب نگاهش مرده بود.
    غبار کاروان ها را نشان دادم
    و تابش بیراهه ها
    و بیکران ریگستان سکوت را،
    و او
    پیکره خاموشی بود.
    لالایی اندوهی بر ما وزید.
    تراوش سیاه نگاهش با زمزمه سبز علف ها آمیخت.
    و ناگاه
    از آتش لب هایش جرقه لبخندی پرید.
    در ته چشمانش، تپه شب فرو ریخت.
    و من،
    در شکوه تماشا فراموشی صدا بودم
    سلام امیدوارم خوب باشی من خوبم .این روزهاکمترمیام توی باشگاه میدونی که...خواستم احوالی از دوستان قدیم پرسیده باشم .خداحافظ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا