niki.unique

در سرزمین واژگان واژگون ...
جایی که گنج،جنگ میشود
درمان،نامرد میشود
قهقهه،هق هق میشود
اما دزد همان دزد است و درد همان درد ...

"الف" مان را برداشتند و بجایش "واو" گذاشتند "ایران" مان را "ویران" کردند .

اگر قلمم را بشكنند، قلم پایم را می تراشم و با آن می نویسم ...

در سرزمينی که دويدن سهم كساني است كه نمي رسند و رسيدن حق كساني است كه نمي دوند ...

بیشتر اوقات افكارم را با سكوت، سانسور می كنم...

کاش به جای حجاب
حیا اجباری بود شرف اجباری بود
راستی و درستی اجباری بود
کاش داشتن معرفت و وجدان اجباری بود

نواختن تار، ابیات ناب
محل سکونت
طهران
رشته
مهندسی برق

امضا

فانوس های ده می دانند بیهوده روشن اند و سگان ده باخبرند که بیهوده بیدارند، وقتی که در روشنی روز دزدها به میهمانی کدخدای ده می روند ...









بالا