You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
در سرزمین واژگان واژگون ...
جایی که گنج،جنگ میشود
درمان،نامرد میشود
قهقهه،هق هق میشود
اما دزد همان دزد است و درد همان درد ...
"الف" مان را برداشتند و بجایش "واو" گذاشتند "ایران" مان را "ویران" کردند .
اگر قلمم را بشكنند، قلم پایم را می تراشم و با آن می نویسم ...
در سرزمينی که دويدن سهم كساني است كه نمي رسند و رسيدن حق كساني است كه نمي دوند ...
بیشتر اوقات افكارم را با سكوت، سانسور می كنم...
کاش به جای حجاب
حیا اجباری بود شرف اجباری بود
راستی و درستی اجباری بود
کاش داشتن معرفت و وجدان اجباری بود
نواختن تار، ابیات ناب
فانوس های ده می دانند بیهوده روشن اند و سگان ده باخبرند که بیهوده بیدارند، وقتی که در روشنی روز دزدها به میهمانی کدخدای ده می روند ...