nice_Alice
پسندها
5,383

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام عزيز دلم :gol:
    صبح تو هم زيبا:gol:
    آره قربونت برم تازه زياد گذاشتم براي شامم بخوريم :D
    فداي آجي فداكارم بشم
    نگران نباش جيجرم خودم ميرم شيفت شب كار ميكنم پولشو ميديم [IMG]
    تازه اگه هم بازم كم بود ميريزم به زور از داداشيا ميگيرم [IMG]
    به بزار اين ماكاروني خوشمزو درست كنم دست خانواده رو بگيريم بريم بيرون غذا بخوريم ، چطوره ؟؟؟؟
    چیچار کنم آجی جونم انقدر اصرار کردن که دلم سوخت گفتم باشه اسم منو بزارید :biggrin::redface:
    خوش به حالت که یکیش درست شد ، من یه درسی که مطمئنم بالای 16 میووردم من را انداخته ، بعد فهمیدم به همه نمره پایین داده و یه سری هم انداخته اصلا بالای 15 نداشتیم ، نمیدونم همینجور بهت زده داشتم نمرم را روی صفحه کامپیوتر میدیدم .....
    سلام عسلم
    آجي فدات شه ، نبينم آجيم شكست بخوره هاااا
    ايشاءلله كه خوب خوب خوب ميشي جيجرم ناراحت نباش[IMG]
    وااااي واقعا زيبا بود و پر معنا ... ممنون عزيزم:heart:
    منم متنايي كه طولاني هستن رو نميتونم يكجا بفرستم ... بيشتر از 1000 كاراكتر قبول نميكنه ...


    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و رنج می برد
    از ایستادنش روی زمین
    که سیاره را سنگین تر می کند ...

    می خواهد بخار شود
    بادکنکی شود
    گره خورده با نخی
    به انگشت کودکی ...

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است ...
    وقتی شروع می کند به دویدن
    بی آنکه از جغرافی
    چیزی بداند
    تمام زمین را
    دور می زند
    آنچنان تنگ
    مرگ را در آغوش می فشارد
    که گویی نخستین معشوقش را !

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و هر صبح
    نگاه که می کند به من
    گویی در نگاهش معجزه ای رخ داده است ...!

    " شبنم آذر "
    سلام جیجرم هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا :D
    منم امتحانام تموم شد:lol:
    صف مژگان تو بشکست چنان دل‌ها را
    که کسی نشکند این گونه صف اعدا را

    نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن
    کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را

    گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس
    ای بسا نور دهد دیدهٔ نابینا را

    بی‌بها جنس وفا ماند هزاران افسوس
    که ندانست کسی قیمت این کالا را

    حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش
    که نخورده‌ست کس امروز غم فردا را

    کسی از شمع در این جمع نپرسد آخر
    کز چه رو سوخته پروانهٔ بی‌پروا را

    عشق پیرانه سرم شیفتهٔ طفلی کرد
    که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را

    سیلی از گریهٔ من خاست ولی می‌ترسم
    که بلایی رسد آن سرو سهی بالا را

    به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد
    قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را
    سلام.خوشحال ميشم با هم بتونيم ارتباط داشته باشيم و همكاري كنيم.من مهندس صبوري مهندس تاسيساتم.و اين سايت منه:

    www.hvac.vov.ir

    منتظر پاسخ شما هستم.موفق باشيد
    سلامی چو بوی خوش آشنایی
    بدان مردم دیده ی روشنایی

    درودی چو نور دل پارسایان
    بدان شمع خلوتگه پارسائی

    نمیبینم از همدمان هیچ برجای
    دلم خون شد از غصه ساقی کجایی

    زکوی مغان رخ مگران که آنجا
    فروشند مفتاح مشکل گشائی

    عروس جهان گر چه در حد حسنست
    ز حد میبرد شیوه ی بی وفایی

    دل خسته من گرش همتی هست
    نهخواهد ز سنگین دلان مومیائی

    می صوفی افکن کجا میفروشند
    که در تابم از دست زهد ریائی

    رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
    که گویی نبودست خود آشنایی

    مرا گر بگذاری ای نفس طامع
    بسی پادشائیی کنم در گدائی

    بیاموزمت کیمیای سعادت
    زهم صحبت بد جدایی جدایی

    مکن حافظ از جور دوران شکایت
    چه دانی ای بنده کار خدائی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا