خوبه مهندس ، طرز تفکر رو نمیدونم قضاوت با شما ولی اندیشه من ایجوری بود ، طرح رو که باید عشقولانه بهش بسیم ، بقشون که رقع مسدولیت دانشجویی یه دفتر کلاسوری بگیریم زیر بغل ، بریم تا کلاس مارو ببینه و برگیدیم ، مدیرت تشکیل کارگاه داشتیم و تاسیسات مکانیکی ، یه سر هم رفتیم رو سد که نزدیکای دانشگاس حدود 200 متر فاصه داره...