nazanin1991
پسندها
4,999

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • :biggrin:
    خب بگین سرویس بفرسته واستون
    خب این چ استادیه اخه
    دانشجوها روحمایت نمیکنن:surprised::biggrin:
    هه خیلیم خوب
    برافردا استرس نداری:دی؟
    الان دیه تو این چند ترم از بس این درس حذف شد فک کنم پایم خعلی قوی شده :|
    بوس
    بای
    خو کی حال داره دوبار بخونه :|
    نصف نمره رو داشتم :|
    حالا باید دوباره از اول بوخونم :(
    نه کلا مشکل از استاد نبود مسئول آموزش مرض داشت حذف درسم کرد..
    الهی خیر نبینه..
    ترم آخر بودماو...
    نمیدونم عزیزم
    شاید مفهومی
    اخه من هیچی ازمتن نمیدونم...همش اصطلاحاتی داره که تاازش چیزی ندونی نمیتونی ...
    یه مقاله علمیه...
    شکر
    یه درسی دارم که دست کم گرفته بودم
    امروزخوندمش و کلی اعصابم ریخت بهم...خیلی بددرسیه!
    باید نمونه سوالاش روببینم..پرشدم ازاشکالات....
    الانم که ترجمه انشاله..که دستم نمیره به کارش...
    :cry: اوهوم..
    همش واسه 3 واحد موندم...
    ینی کلا من شانس ندارم..
    این 3 واحد....................
    حالم بد شد .. نشد برم دیه :w05:
    اینطورکه تو زحمت کشیدی
    حتما خوشش میاد
    توکل به خدا
    حالش بهترشده؟
    بادوستات هم هماهنگ کردی؟
    اماده هستی که بری پیشش؟
    شکرش
    اوهههههههه جدی؟
    چقدرعالی
    انشاله کی میرین؟
    یکمی حالم خوب نیس..
    خوب شم بازم میام باشگا..
    امشبم با کلی التماس اومدم :(
    منم دیلم تنگولیده بود ...
    سیلام عزیزم..
    خوبی؟
    ببخش نشد بیام باشگا :(
    بازم چندروزی شاید نتونم بیام..
    واسم دعا کن

    سلاااااااااااااااااااااااااااام نازنین....ممنووووووووووون.........
    مردی در کنار ساحل دورافتاده اي قدم می زد. کسی را در فاصله دور مي بيند که مدام خم مي‌شود و چيزي را از روي زمين بر مي‌دارد و توي اقيانوس پرت مي‌کند. نزديک تر مي شود، مي‌بيند مردي بومي صدفهايي را که به ساحل مي افتد در آب مي‌اندازد.
    صبح بخير رفيق، خيلي دلم مي خواهد بدانم چه مي کني؟
    - اين صدفها را داخل اقيانوس مي اندازم. الآن موقع مدّ درياست و اين صدف ها را به ساحل دريا آورده؛ اگر آنها را توي آب نيندازم از کمبود اکسيژن خواهند مرد.

    دوست من! حرف تو را مي فهمم ولي در اين ساحل هزاران صدف اين شکلی وجود دارد. تو که نمي‌تواني آنها را به آب برگرداني. خيلي زياد هستند و تازه همين يک ساحل نيست! نمي بيني کار تو هيچ فرقي در اوضاع ايجاد نمي کند؟!

    مرد بومي لبخندي زد و خم شد و دوباره صدفي برداشت و به داخل دريا انداخت و گفت:
    "براي اين يکي اوضاع فرق کرد!"
    .
    .
    .
    .
    .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا