nazanin1991
پسندها
4,999

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • منم استرس زیاد دارم ولی آدم بیخیالی هستم.همه کارا درست میشه:)
    ههههههههههههههه واسه چی میخندیییییییییییییییییی....:smile:
    خب من از اول ب اسم نازنین میشناختمت....خب چیه مگه :D
    یعنی میخوای بگی ضایع شدم دیگهههههه:biggrin:
    جیگرتوووووووووو مرسیییییییییییییییییی
    توهم خیلیییییییییییی نازنینی....جدی میگم مثل اسمت....
    سلام فداتتتت شم خواهش میکنم نازنین عزیز....
    وظیفه استتتتتتتتتتت:D
    وقتی
    عقیده، عقده خوانده می شود...
    و نور چراغ در آب، مهتاب تلقی میشود...
    و متانت زمین
    زیر برف یخ می زند...
    آن وقت است که نان از یتیم خانه می دزدیم،
    و می فهمیم که...
    " دزد "
    اشتباه چاپی ِ " درد " است!!
    مرسی عشقم
    سلااااااااااااااااااام
    قافل تو رو نداره
    صلوات:w07:
    من خیلی بیشتر تر تو رو دوس میدارم. قربونت برم عزیزم. برو به سلامت. خدای مهربون نگهدارت عزیزم. قبونت برم. بوس
    سلام نازنینکم. حالت خوبه؟ قربونه دله مهربونت برم که واسه من تنگ میشه. من نت ندارم : (
    لبریزم از هرچه تو را به یادم می آورد از خنده از اشک در چشمانم از ساز دردستانت

    سرشارم از خیره به دیدگانت چشم دوختن تورا دوست داشتن تا شمارش

    روزها… تو کیستی ،من کیستم ؟من دوستت دارم من ستاره،ماه،شکوفه، باد ترانه

    و ساز و غروب هر روز را دوست دارم.من دوست داشتنت را دوست دارم .من کنار

    تو بودن را دوست دارم.من به هوای تو از خواب بیدار شدن را دوست دارم من تو

    را فراسوی مرزهای تنت دوست دارم….

    من این تقدیر را این روزها این ترا این جهان تو را من خویشتن را دوست دارم

    من این همه حال و هوای نوشتن برایت ماه،ماه، روز ،سال،و شب شب ،من این عادت

    شبانه را می ستایم.من این مرز میانمان را حرف میانمان را من این

    شعر و ترانه غزل خوان بین مان را پیمانم را میسرایم مینویسم
    وای جدی؟
    دستورپختشو داری؟خیلی وقته ک میخام بپزم...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا