ماشاللهه..
واییی یه بارم منو دختر داییم تو یه اتاق خوابیدیم خونه داییم اینا بودیم اینقد خندیدمو مسخره بازی دراوریدم و یه کمی هم دوا کردیم داییم اومد اتاق داد زد عارفه بیا بیرون برو اون اتاق بخواااب عارفه هم شرو کرد به گریه حالا من زیر پتو هی بخنند داشتم میمردم از خنده مخصوصا که اون داش کریه میکرررد وایییی هم عذاب وجدان داشتم هم حال کرده بودددم...