آره خون جلو چشا و مامان یادمه ولی من اونجا اولین برخوردم باهات نبود چون شب زنده دارانو که تو بهم نشون دادی من اومدم اونجا گفتم غریبم.
قبل از شب زنده داران یادم نمیاد کجا همو پیدا کردیم.
آهان خب خوبه مربی باید تکنیکی باشه.
ای بابا این چه حرفیه خب زمان میبره تا دوستای صمیمی پییدا کنه تحویل نمیگیرن چیه.
من و تو کجا با هم دوست شدیم؟یادم رفت.
آخی دومین جلسه بود؟
حتما زیاد بهش فکر کردی. گاهی اوقات از دقت و فکر کردن زیاد به یه چیز کار خراب میکنه . اشکال نداره
هنوز مونده 8جلسه راه میفتی.واسه من مربیم آقای مسن بود یه بار گند زدم ماشین روشن بود استارت زدم زد رو دستم. کلی هم دعوام کرد روانی
خیلی خندیدم اجی مهربونم......کاشکی اونجا بودم.....برو آجی ایشااله قبول باشه....اگه دوس داشتی برا منم دعا کن.....شاید اون موقع نتونم بیام ولی سعی میکنم حدود یک کارم تموم شد بیام....
آخه از بین پسر و دختر بیشتر عاشق دخترم.....ب خاطر همین عکس دختر گذاشتم......اجی خیلی باحال بوده ......کاشکی منم اون لحظه اونجا بودم اخه قیافش تماشایی بوده تو اون وضعیت.....مرسی ک بهم اجازه دادای بهتون بگم اجی....
بازی هایی ک تو تالار هستش رو میگم.....اتفاقا رفتم توشب نشینی ولی سلام ک میکنی یا جوابتو نمیدن یا اینقد میگن بیا پ. خ بده ک میفهمی ک تو غریبه ای و باید بری تا اینا راحت باشن......خیلی ازتون ممنونم ک با من حرف میزنید.....دلم گرفت ازبس تنها بودم....
آخه محدثه خانم این چن روز هیچکی نبود ک باهاش حرف بزنم ب خاطر همین منم حوصلم سر رفته.....اینجا کسی تازه واردارو تحویل نمیگیره .....دیروز فقط مونا خانم بهم افتخار دادن و باهام ی کمی بازی کردن.....نیایش خانم کیه ؟؟؟