بايد به بال انديشه پويم هفت آسمانت را
يک يک ببينم هم ثابت و هم سيارگانت را
بايد سياحتها کنم در زهره و در مشتری
شايد که خورشيد افکند آنجا فروغ ديگری
تا مگر در آسمان، در دل آن اختران
ز آنچه می جويد بشر ذره ای يابم نشان
شايد آنجا زندگی، دور از اين غوغا بود
معنی صلح و صفا بلکه در آنجا بود
جويای راز خلقتم هان ای خدای مهربان
با شهپر انديشه ها بر قله ی عرشم رسان