انگار یه تیکه از روحمو یه
گوشه جا گذاشتم
نمیدونم چرا ولی حس میکنم
تنها شدم
واقعیت اینه که همیشه تنها بودم
ولی یه مدت خودم و گول زده بودم
انگار
حالا باز بیدار شدم
از یه خواب کوتاه
نمیدونم خواب خوبی بود یا بد
ولی هر چی بود
تموم شد
درست مثل یه سایه اومدو رفت
مثل یه نسیم شاید هم مثل یه شبح
هر چی بود حالا دیگه نیست
حالا من موندم وهمون احساسات همیشگی
خدا خودش کمکم کنه
باز دارم به انتها میرسم
خدایا نذار تموم بشم!