Mitra_Galaxy
پسندها
2,215

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مرسی فدات هستم بد نیستم اگه این دندون درد لامسب تموم شه که فکر نکنم تا اطلاع ثانوی درست شه
    سلام ممنونم عزیزم بخاطر عکسای قشنگت دلت دریایی باد
    سلام میترا جان
    ممنون از عکسهای زیبایی که گذاشتی
    خیلی خوشحالم می بینمت کم پیدا شدی
    انشالله همیشه موفق باشی
    سلام عزیزم .....خوبی؟؟؟؟؟

    چه عجب خانومی..
    مرسی بابت عکس قشنگت
    سلام
    فيناله حياتيه ممنون ميشم به من راي بديد.
    .
    .
    http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=152691
    .
    .


    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و رنج می برد
    از ایستادنش روی زمین
    که سیاره را سنگین تر می کند ...

    می خواهد بخار شود
    بادکنکی شود
    گره خورده با نخی
    به انگشت کودکی ...

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است ...
    وقتی شروع می کند به دویدن
    بی آنکه از جغرافی
    چیزی بداند
    تمام زمین را
    دور می زند
    آنچنان تنگ
    مرگ را در آغوش می فشارد
    که گویی نخستین معشوقش را !

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و هر صبح
    نگاه که می کند به من
    گویی در نگاهش معجزه ای رخ داده است ...!

    " شبنم آذر "
    سلام میترا جون خوبی خانومی؟
    کم پیدایی؟
    امتحانات چطور بوده؟
    موفق باشی گلم
    گویند هر که بمیرد فراموش میشود
    اما ما زنده یایم و سخت فراموش شده ایم


    از درز دنيا نگاه مي کنم
    خانه هايي با پرده هاي کشيده
    رهگذراني سر در گريبان
    با سايه هاي کشيده ...

    از درز دنيا نگاه مي کنم
    کوچه
    تا دو سوي عالم
    بي خواب است ...

    چندي است دنيا
    مرا به کناري نهاده است
    و نمي بيند
    از درز دنيا نگاه مي کنم ...

    .

    .

    .

    در پناه خداي مهربون باشي هميشه عزيزم ...



    گاهی گمان نمی كنی و می شود ...

    گاهی نمی شود ... نمی شود ... نمی شود !

    گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست ...

    گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود ...

    گاهی گدای گدايی و بی نصیب ...

    گاهی تمام شهر گدای تو می شود ...!


    baran
    ای شمع من بسوز که پروانه میرود---زین آستان صاحب این خانه میرود
    ای شهر جدو امجدو والا سوتر من----بنگر حسین چگونه از این خانه میرود
    از نای شام ارازل کوفی نوشته اند---آل علی چرا ره مارا نمیرود
    از ما حسین چه دیده که فرمان نمیبرد----بیعت نمیکند ره خصمانه میرود
    من کی دهم به ظلت و خواری تن ای وطن----عنقا مگر به دانه پی دانه میرود؟
    آن کو نسب ز خند جگر خواره میبرد---مسجد به پشت سر سوی میخانه میرود
    یر جای باب و جد من اکنون به منبرش----فرزند هند و راده ی مرجانه میرود
    غیرت کشد اگر نکشندم به راه دین---فرزانه زیر پرچم دیوانه میرود
    هرگز حراس کشته شدن نیست در دلم---اینجا که عاقبت سوی جانانه میرود
    مادر به پای خیز و دعا کن-------به کاروان موسی تو اگر چه دلیرانه میرود
    بنگر به اکبرم که چه تعجیل میکن---عباس را ببین که چه مردانه میرود
    ای باغبان دگر بنشین بر عزای گل---فصل خزان رسیده و ریحانه میرود


    دلا محیا شو
    محرم حسین می آید ...
    ندای مکتب انسان پرورش به گوش آید ...
    دلا محیا شو
    که کاروان حسین رهسپار سوی خداست ...
    ز مردگی به درآ !
    تا تو را بیاموزد
    چگونه بودن را ...
    چگونه مردن را ...
    .
    .
    .
    التماس دعا ...


    گفت با هر سختي، آساني ست

    با هر رنج، شادي

    در دل هر غم، نشاط

    راست مي گفت او ...

    و من

    تا نرنجيدم نخنديدم ...!!!


    محمد جعفری(آزاد)
    شب يلداتون مبارك باشه . خوش بگذرونيد و شاد باشيد :w16::w16::w16:

    چگالی عشقت را
    در دریایی
    می سنجند
    که خود
    قطره ای
    از آن نیستند ...
    راستی یادم رفت یه سوال داشتم من توانایی تدریس دارم و به این امر هم مشغولم چه طور میتونم از این طریق به سایر دوستان اطلاع رسانی کنم ؟ میشه کمکم کنید ؟ لطفا . . .


    عمريست

    دريا...دريا...باران

    به خورد تو داده اند

    و تو

    هنوز جنگل نشده ای !

    وقتی سرنوشت تو: کوير است

    حتی آسمان هم

    در برنامه ی آتی

    اعتباری برای رویش تو تخصيص

    نمی دهد ...!!!


    فرشته مه نگار
    هم اكنون نيازمند راي شما هستيم :

    بهترين آواتار را چي كسي دارد؟
    اي همه آرامشم از تو پريشانت نبينم
    چون شب خاکستري سر در گريبانت نبينم
    اي تو در چشمان من يک پنجره لبخند شادي
    همچو ابر سوگوار اين گونه گريانت نبينم
    اي پر از شوق رهايي رفته تا اوج ستاره
    در ميان کوچه ها افتان و خيزانت نبينم

    مرغک عاشق کجا شد شور آواز قشنگت
    در قفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبينم
    تکيه کن بر شانه ام اي شاخه نيلوفري رنگ
    تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم

    قصه دلتنگيت را خوب من بگذار و بگذر
    گريه درياچه ها را تا به دامانت نبينم
    کاشکي قسمت کني غمهاي خود را با دل من
    تا که سيل اشک را زين بيش مهمانت نبينم
    تکيه کن بر شانه ام اي شاخه نيلوفري رنگ
    تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم
    تکيه کن بر شانه ام اي شاخه نيلوفري رنگ
    تا غم بي تکيه گاهي را به چشمانت نبينم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا