یادته وقتی که قلبمو بردی از پیشم
گفتی خیلی زود نسبت به عشقت سرد میشم
.
گفتی من میشم گدای عشق تو
ولی میبینی حالا فقط من یه درویشم
.
گفتم تو شدی ماه شبهای بی فروغ من
خندیدی و گفتی خیلی مونده تا مرد بشم
.
قلبم و کردم پناهگاه امن و آروم برا تو
ولی این زبونه تو بود که خیلی زود زد نیشم
.
صد دفعه بهت گفتم چقدر دوست دارم
ولی بازم ازم میپرسی:تو شدی عاشق من از دیشب؟
.
تا حالا تو عمرم هیچ کس و انقدر دوست نداشتم
اره تو , تویی که میگفتی میخوام برات نی نی شم
.
خواستم همه کار بکنم تا ثابت کنم عاشقتم
ولی این کارای تو بود که زد تیشه به ریشم
.
گفتم تا آخرش , تا پای جون پات وایمیسم
یه نگاهی بهم کردی و خندیدی به ریشم
.
بهم میگفتی : دنیای منی,عشق منی , وجود منی
حیف عمرشون خیلی کم بود , این حرفات نمیشه هرگز فراموشم
.
حالا این قلب تو اِ که باخته اُ
گریه رو کرده هم آغوشم