آدم ها کلمه ها و حرفا و قرادادهاشون رو میسازن برای نیاز ها و گفتنی های مشترکشون
مثلا وقتی قرار میزارن به جسم روشن دوار تنبلی که قرنها سرجاش میشینه بگن خورشید
تازه خورشید براشون مفهوم میشه این وسط خیلی ها خیلی چیزها رو میخوان بیان کنن
اما کلمه ی مورد نظر موجود نیست چون همگانی نیست چون هنوز تو دنیای آدمها
تعریف نشده
1010
مثلا وقتی قرار میزارن به جسم روشن دوار تنبلی که قرنها سرجاش میشینه بگن خورشید
تازه خورشید براشون مفهوم میشه این وسط خیلی ها خیلی چیزها رو میخوان بیان کنن
اما کلمه ی مورد نظر موجود نیست چون همگانی نیست چون هنوز تو دنیای آدمها
تعریف نشده
1010