maryam_a
پسندها
334

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باشه...

    برو داخل آشپزخونه یخچال رو بیار کنار ببین کلید های موتور اونجان..آخه رفتم اونجا ببینم شام چی دارید شاید اونجا افتادن
    من که گفتم نامادریم شی میکشمتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
    مامان فاطمه مهربون بود ... هر چی میگفتم میگفت باشه ..ولی تو چی ..ازت دستمال خواستم گفتی برو شلوار احسان که بو میده تمیز کن ..
    نامادری بدجنس
    بهنام
    تو از کجا اومدی باز از پنجره نگات میکنم چی جا گذاشتی بگو از پنجره بت بدم
    پس شما بوقید اینجا مریم خانوم؟خوب در رو باز کنیدی دیگه.

    تق تق تق تق..شاید در خرابه بزار زنگ رو بزنم..زیییییییییییینگ زیییییییییییییییییینگ
    شاید وقتی تو میرسی نباشم ...که دستات توی دستام بگیرم ......نمیدونی چه حالی ام از اینکه ...همون روزی تو میرسی که میرم ......به قدری چشم به راه ات بودم که میشد تموم جاده ها رو تو نگام دید ....همه دلشوره دریا رو میشد تو مرداب زمین گیر چشام دید ..............
    همیشه اشتیاق مبهمی هست ...اوسه اون که باید بی تاب باشه ...غروب ها که دلم میگیره میگم .....شاید امشب شب مهتاب باشه
    بای
    کسی خونه نیس
    اگه چیزی جا گذاشتین برین خونه بهزاد
    تق تق تق تق کسی خونه هست؟ من یه چیزی گذاشتم جا خونتون
    مریم ایشالله بابایی با کمربند بزنتتت
    ایشالله مگس بره دماغتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

    بچه هاااااااااا همگی خداحافظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظ....
    بای بای
    بهزاد ایشالا مولچه گازت بگیره
    شامپو بره تو جفت چشات در بیاد
    مامان امشب اتیش میزنم ..الهی دندونت در بگیره .. پات بشکه .دستت چلاق شه ..
    به من چیزی گفتی ....
    خودت بو میدی با اون اسی جونت ..
    من میرم با دو تا دخترم یه گوشه دنیا زندگی کنیم ... بو میدی
    پدر و مادرت و خدا خیر بده
    برو بهنام جان
    برو
    ماشالا چترت سنگینه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا