maryam_22
پسندها
5,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مریم جان مرسی از عکسای قشنگت. خوشحال شدم از دیدنت.

    با اجازه من برم که فردا صبح کار دارم.

    شبت خوش و خرم.

    ذوق نکردم...دی

    عوضش بچه های فعلی زرنگن و برا با سواد شدن عجله دارن.
    دیگه دیگه...دی
    آره استادی رو خوب اومدی بر منکرش ...دی

    ولی فکر کنم مشق شب کلی بدن تا جبران پیک شه.
    خواهش.:gol:

    ای بخشکی شانس یه بار خواستیم دروغ بگیم اونم سوتی از آب درومد...دی

    آره امسال پیک نمیدن.
    مرسی ممنون.

    نه بابا بستنیم کجا بود.

    بستنی رو قراره برا بچه های حرف گوش کنی که پیک شادی رو زود تموم کردن بخرم...دی
    سلامت باشی مریم جان.
    شکر منم خوبم.

    نه بابا ما از این کارا بلت نیستیم...دی
    یکی از دستگاهای کارخونه ایراد داشت.مجبور شدم بمونم اون و تعمیر کنم. خودت میدونی که دم عیده و کلی باید بستنی قیفی بخرم...دی
    آره. فقط دیکتاتورا نیستن! این یه قضیه بین المللیه.
    :gol::gol::gol:
    برای مردم و شما نباشه برای چی باشم؟!!

    مریم جان دیگه از حضور مرخص بشم. شب خوبی بود.
    خوشحال شدم از اینکه وقتم رو باهات بودم.
    زندگی به رنگی که دوست داری...
    ما که تا الان سر کار بودیم و هیچی ندیدیم شکلک تاسف و ساری

    ایشالله که برا شما خوب بوده.
    فقط اون نیست، دولت های دیگه ای هم هستن!
    نوشته سارتر
    خواهش...
    وجود من برای مردمه! آدم مردم داری هستم و حاضرم براشون به دستم زحمت بدم!
    آره دیگه...
    پس چی؟! میشه دست استعمار پیر تو کار هست. ضمنا مگه میشه اینا فقط از دست یه عده خاص بر بیاد حتما دوت هایی کنارشون هستن!!!1
    موافقم، داره خیلی خطرناک میشه!

    درست میگی... خب می تونی کتابای دیگه م رو هم بخونی. کتاب کلمات رو اگه نخوندی بهت توصیه می کنم... خودم ازش زیادخوشم اومد.
    خوب بود!

    نکشیدم کنار، کلا اهل کشیدن کنار نیستم! حتی گاهی پیش میاد که راهنمایی و رانندگی بهم میگه بکش کنار اما نمی کشم که، باید بیان جلوم تا بایستم!! درستش اینه که کشیدنم کنار!!... آره!!!!!!!منم گفتم ظرفیت ندارم... حالا تا مدتی باید این وضع رو تحمل کنی!!
    کتابام رو خوندی که؟!!!!
    عجب تهدیدی بود!،من که ترسیدم! کارت درسته...

    پس چی که حیف شد. دنیا یه رکورد تارخی رو از دست داد!

    حالا که میگی شکسته نفسی نکن، باشه می خوام حقیقت خودمو بگم. من روح گارسیا مارکز هستم تو کالبد سارتر که سیگار کامو رو می کشه و قلم فلوبر دستشه!!! سوالی هست درخدمتم، البته زیاد وقت ندارم!!!!!
    باشه!! ( ظرفیت ندارم آزمایش نکن! )
    دیگه دیگه... جوونیا می خواستم تو مسابقه ماراتن شرکت کنم اما حیف که مصدوم شدم!!

    ممنون.
    و باز هم ممنون، به عنوان اولین نفرها امیدوارم بتونیم ترغیبشون کنیم.
    اینجوری نیگام نکن، قول میدم ازم جلوتری... فقط من آوازه م بیشتره و خوت می دونی که صدای دهل و دوری و پوچی نزدیکی...!!
    جالب بود متنی که گذاشتی. ممنون.
    فکر می کنم بهتر باشه اول متنی که گذاشتی اشاره بکنی این متن ممکنه محتوای داستان رو لو بده!... دخالت و جسارت تلقی نشه...:gol::gol::gol:
    بازم ممنون.
    ضمنا سر فرصت نظرم رو درباره ی نظرت میذارم!! (بازم ممنون، اینجوری کمک میشه که دوستان هم وارد بحث بشن ). ببینم چطوری دعوامون بشه!!
    سلام...
    ممنون مریم جان، خوبم... خوبی؟!
    مثل همیشه لطف داری.
    قبلنا یکی از ترقه بازای عاشق! بودم، اما الآن نه، خیلی آروم تر از اون چیزی شدم که فکرش رو می کردم، کاملا بی خطر!!... فکر کنم پیر شدم!!!
    البته اونقدرام از این صداها بدم نمیاد، کلا زیاد برام مهم نیست!!!
    ممنون.دلت شاد و روزگارت بی غم ، بی غصه ، با شرر شادی و زندگی...

    راستی کتاب امروز به دستم رسید اما متاسفانه وقت نکردم شروع کنم. فردا اتفاقی نیفته حتما میرم برای آغاز!...
    سر کلاس که نرفتم
    تو ازمایشگاه تو هوای سرد.....
    ممنون
    ایشالا میام
    بیژن هم اومد سلام فراوون برسون بهش
    شب خوش
    سلاممممممم مریم گلم
    چه به موقع اومدی
    حالم خوب نیس، سرماخوردگی شدید شده
    امروزم یونی بودم داشت برف میومد
    فک کنم بدتر شدم...
    سلام مریم جان
    خوبی خانم؟
    شرمنده امشب حالم خوب نیست
    زودتر برم بخوابم
    ایشالا فردا شب بهتر شم میام باز
    شبت رویایی
    خوابات رنگی...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا