اخه اینایی که تو دادی کلی صفحه داره
***
مثلا اینجوری رو دوس ندارم.چون هم زیاده.هم سخته درکش.هم تو مایه های سپید هست
من نگاه تو را شعر مي كنم
تو شعر مرا نگاه می کنی
بازی عجیبی ست
شعر نگاه تو
روی قافیه های دلم می نشیند
و زبانم
این دیوانگی را می سراید
تو را به این نگاه عاشقانه قسم
به این تپش پر اضطراب که بر جانم می کوبد
به این امید که در قلبم جوانه می زند
تو را به تمامی عشق قسم
شعر چشمانت را از من مگیر
من با نگاه تو شاعر شدم
***
اما اینو دوس دارم
ادم به جرم خوردن گندم
با حوا
شد رانده از بهشت
اما چه غم
حوا خودش بهشت است.
حالا میرم میگردم ببینم چی میشه
