خب چهار سال بهش عادت کردم...
اما چیزی که بیشتر از همه واسم سخته قید استقلالم رو زدنه...
متوجه منظورم میشی عشخم
من چهار سال تنهایی زندگی کردم واسم سخته دوباره با خانواده و قوانین خانواده خودمو وفق بدم
خودم خریدم خودم پختم خودم برنامه ریزی کردم خودم برای لحظاتم تصمیم گرفتم...هر جور که خودم صلاح دیدم
بدون اینکه مجبور باشم خودم رو با کسی هماهنگ کنم
اونم تو این سن و سال که دلم آزادی که داشتم رو میخواد...
یه کم سخته تا عادت کنم... هرچند عادت نه... تحمل...
درستش همینه که بچه ها تو یه سنی مستقل از خانواده بشن...
حالا کو تا ارشد...
اما چیزی که بیشتر از همه واسم سخته قید استقلالم رو زدنه...
متوجه منظورم میشی عشخم
من چهار سال تنهایی زندگی کردم واسم سخته دوباره با خانواده و قوانین خانواده خودمو وفق بدم
خودم خریدم خودم پختم خودم برنامه ریزی کردم خودم برای لحظاتم تصمیم گرفتم...هر جور که خودم صلاح دیدم
بدون اینکه مجبور باشم خودم رو با کسی هماهنگ کنم
اونم تو این سن و سال که دلم آزادی که داشتم رو میخواد...
یه کم سخته تا عادت کنم... هرچند عادت نه... تحمل...
درستش همینه که بچه ها تو یه سنی مستقل از خانواده بشن...
حالا کو تا ارشد...