یاد روزایی که کوچه زیر سایه تنم بود
مهربون درخت عاشق مثل عطر نفسم بود
زیر گوشه برگ تنها میگه تحفه ی خزونی
برگ سبز و تر و تازه رنگ سبز شوق می بازه
میکنه دل از درختا میشه آوار کوچه
کوچه ایی که یادگار روزای رفته و پوچ
میشینه گوشه کوچه چشم به آسمون می دوزه
میکنه یاد گذشته و دلش ار قصه می سوزه