بابابیی من که نبودم ,از نیلگون هم پرسیدم گفت 2,3 باری اومد باشگاه تو این مدت
سوء تفاوت شده من مامیتو با دنیا عوض نمی کنم چه برسه به نیلگون و ساحل و دریا
نوکرتم. خیلی خانومی رو سر ما هم جا داری. یادت نره هاااااااااااا!
به حرفاتم عمل میکنم.
من از این شکلکا خیلی دوست دارم. دلم براشون تنگ شده بود!!!!!!!!!!!!
آخه خیلی حال میده اونروز خونه مادر بزرگم در بسته بود پنجره باز بود از پنجره رفتم تو. امروز صبحم در خونه یکی بسته شده بود رفتم درو واسش باز کردم. زدم تو خط کارای خیر. میگم عکسمو دیدی به قیافم نمیخورد انقدر محکم باشم؟!
نوکرم. یه سری با استادمون رفتیم پارک شفق تو یوسف آباد. هر کاری اون میکرد ما هم باید میکردیم. از یه جا پرید آویزوون شد نوبت من که شد زیادی پریدم چسبیدم به دیوار.
دیشب تو پارک از ارتفاع 3 متری پریدم. باد به صورت آدم میخوره خیلی حال میده. استادمون بردمون فستیوال جامپ. از ارتفاع 8 متری و 10 متری میپریدیم رو تشک خیلی حال میداد.
مریم پارکور چه حالی میداد! یه سری سر کوچه جمع بودیم بچه ها جو دادن بهم از رو صندوق عقب پیکان بپرم. 4 دفعه رد کردم دفعه پنجم چون انرژی زیادی مصرف کردم با زانو رفتم تو صندوق. ماشین یه ورش داغون شد!:-D