mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عشق من

    دستانت ......گرمی خورشید را دارد ...

    چشمانت ....پاکی اسمان را ...

    بزرگی قلبت به اندازه دنیا ...

    سینه های مردانه ات که مرا تکیه گاهی محکم است ...

    مرا ......

    چه موهبت بزرگیست که تو را دارم ...

    شاهزاده ی من ...





















    شاهزاده ی قلب من

    در پناه شب مهتابی عشق ....انجا که عاشقان ..... کتیبه ی دلدادگی چشمان اسمان راقرائت میکنند ...

    من نگاهم به انتظار چشمان عاشقانه توست ......

    جز تو عشقی نخواهم که من عاشق توئم ....

    ای ارامش دمیده شده در دقایق من ..

    بر من بتاب ......ای ماه شب های من ......

    حک کن بر لحظه های زندگی ام حضورت را .....

    من ...لیلای تو ...امواج دریایی درونت را در خود میدانم و میکاوم .......شاید که دلتنگی ام را درمانی باشد ...

    مرا در تلاوت صفحه های عشق هم صدا باش یار من .....



    :gol:





    خوشبختی
    داشتن کسی ست...
    که بیشترازخود ، تو را بخواهد...
    و بیشتر از تو...هیچ نخواهد.....


    بخواب یار من .........دختر دریا


    در اغوش من .....یا لالایی قلم عاشقانه های من .....


    در چشمان همیشه بهاری من بخواب عشق من ....


    من همدم تو ....شب هنگام را بیدار میمانم ..... ...


    بیدار میمانم و نفس میگیرم از بازدم نفسهای تو .....

    زندگی من ....


    شاهزاده من ...


    دریا ما را به ساحلش میخواند ....

    ابر های باران زا ما را برای استقبال از قطره های حاوی از عشقش میخواند ....

    ببین ...

    اغوشم برای توست ....گوش فرا بده به امواج که عشق را همراه دلهایمان زمزمه میکنند ...

    نگاهم را بخوان که منم اواره نگاه تو ....

    مرا به اغوشت رهسپار بدار ..

    زندگی من ....


    مانی


    خشکیده ، چه زیبا اما ،

    بارانی ترین های وجودم را زمزمه می کند…!

    و تو ،

    چه آسان…

    برگهای خشک دلم را لگد مال کردی و رفتی …

    برگی از خط خطی های مرد بارانی


    وسعت دوست داشتن را اندازه نگیر ...

    زیادش هم کم است ...

    رشد کن ...

    شکل بگیر ...

    و کامل شو ...

    خودِ دوست داشتن مهم است ...

    نه زمانش ...

    نه پایداری اش ...

    نه مالکیتش ...

    و نه حد و حدودش ...

    سرت را بالا کن ...

    نگاه کن ...

    دوست داشتن خدا را ببین ...

    دریای مواج عشق

    شاهزاده ی من .....

    عاشقانه به پایت میریزم احساساتم را .....

    در ساحلی ارام .....

    هنگامی که پیچک کالبد تنم را به دور تنت محصور میکنم ....

    ارامش را ازان وجودم می یابم ..

    میخوانم دریا را ....

    میخوانم شن های تابیده ی صحنه ی زندگی مان را ...

    حریم نگاهت را به چشمانم با ترنمی از فریاد نسیم ارزوها مینوازم ...

    دگرگون میشم در اغوشت ....

    زمان را به ایستادن میخوانم ...

    میخواهم تو را برای ابدیت عاشقی داشته باشم ...

    تو اینجایی ....در من ...در قلب من ...

    تو را در کوچ باغ صحرای عاشقی همراهی همیشگی میشوم ....

    و نغمه ی وصال را از اسمان ابی فرا میخوانم ....


    عشق من

    قلبم را تا به ابد به تو هدیه میدهم ......

    نگاهم را

    دستانم را به تو هدیه میدهم ..

    امانتی از من به تو ..باورم را به تو هدیه میدهم ....

    من یک انسانم ....از جنس خاک ...از جنس اب ...از جنس باد ...از عشق هوای نفسهای پروردگارم ...

    پیچک عشق را در وجودم نهفته ام ...و تو را محصور عشقم میکنم ...

    مگر میشود بی تو بود ، آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم!

    بوی عطر تنت را مدت هاست به انتظار نشسته ام ...

    با نگاهم به دنبالت میگردم ...

    توئی تنها بهانه دلخوشی هایم

    تنهایت نمیگذارم ....

    رهایت نمیکنم ....


    تو با نگاهت ..عشقت را در قلبم میپرورانی ....

    دوستت دارم ....

    زندگی من .....

    برای تو مینویسم زندگی من ........

    برای تو ئی که هر لحظه ام پراز وجود توست .....و با یاد تو میگذرد ....

    دستانت را لمس می کنم .........

    صورتت را نوازش می کنم .....

    تو را در اغوش می گیرم .....

    برایت از دلم میگویم .....

    از حرف هایی میگویم که قاصدک هایی از عشق را به همراه دارند ......
    میخواهم سکوت کنم ترانه ای ....

    حتی در این میان نگاهی به گفتن باز نمیشود ....

    اگر به سان من تو نیز عاشقی... خودت این ترانه را با تمام حرفهای ناگفته ی دلم بخوان ...

    تو اشنای دیروز ....امروز و فردای من بمان ...

    این ترانه ایست از صدای تمام کوچه هایی که در رویا دست در دستان تو دیده ام ...

    اگر عاشقی .....

    بخوان .....بدان ...

    که من دگر فقط سکوت میکنم این ترانه را ...

    نرگس فاطمی



    :gol:
    تمام سختی و مشقتش را به جان می خرم تا از خودم بگذرم از این (تو) که می گویند بگذرم و دوست داشتن را از نگاهها کلامها حرکات بگیرم از این (تو ) که می گویند بگیرم و در زمین و اسمانها قاب کنم. و به ان زل بزنم و تا ابد مستش شوم و اشک بریزم:cry:

    دریای مواج عشق

    شاهزاده ی من .....

    عاشقانه به پایت میریزم احساساتم را .....

    در ساحلی ارام .....

    هنگامی که پیچک کالبد تنم را به دور تنت محصور میکنم ....

    ارامش را ازان وجودم می یابم ..

    میخوانم دریا را ....

    میخوانم شن های تابیده ی صحنه ی زندگی مان را ...

    حریم نگاهت را به چشمانم با ترنمی از فریاد نسیم ارزوها مینوازم ...

    دگرگون میشم در اغوشت ....

    زمان را به ایستادن میخوانم ...

    میخواهم تو را برای ابدیت عاشقی داشته باشم ...

    تو اینجایی ....در من ...در قلب من ...

    تو را در کوچ باغ صحرای عاشقی همراهی همیشگی میشوم ....

    و نغمه ی وصال را از اسمان ابی فرا میخوانم ....
    سلام دوست عزیز....بسیاز مچکرم واقعا زیبا بود.....ما که هنوز عاشق نشدیم . امیدوارم که به این زودی ها عاشق نشیم......
    شما اسم منو از کجا بلدی؟
    عشق من

    دستانت ......گرمی خورشید را دارد ...

    چشمانت ....پاکی اسمان را ...

    بزرگی قلبت به اندازه دنیا ...

    سینه های مردانه ات که مرا تکیه گاهی محکم است ...

    مرا ......

    چه موهبت بزرگیست که تو را دارم ...

    شاهزاده ی من ...





















    عشق من

    میدونی همه ی زندگی منی .....

    میدونی جان من به نفسهای تو بسته است ....

    میدونی تمام شب به شوق دیدار تو پلک هایم را بر روی هم میذارم که چهره ی تو بینم ....

    میدونی که وجودم از وجود تو گرفته شده ........

    من هیچ چیز را بدون تو نمیخواهم چون همه ی دنیای من توئی ...

    عشق من ....
    اگــــــــــر روزی فرزندی داشته باشمـــــــــ، بیشتر از هر اسباب بازی دیگــــری..

    برایش بادکـــــــــــنـــــــــ ـــک می خرمــــــ !!!!

    بازی با بادکنک خیلی چیزارو بهش یاد مــــیده....!!

    بهش یاد میده باید بزرگ باشه .. اما سبک، تا بتونه بالا بره!

    بهش یاد میده چــیزای دوست داشتنی میتونن توی یه لحظه،

    حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن!!

    پــــــــس نــــــــباید زیاد بهشون وابسته بشه!!

    و مهم تر از همه:

    بهش یاد میده وقتی چیزی رو دوست داره، نبایه اون قدر

    بهش نزدیک بشه..

    و بهش فشار بیاره تا راه نفس کشیدنشو ببنده!!

    چــــــــــــــــون

    ممکنه بـــــــرای همـــــیشه از دستش بده..........
    چه زیباست ......ان زمان که نگاه عاشقم را دعوت به هم اغوشی میکنی ...


    و دیداری را از دل برمیگزینی .......


    چه عاشقانه دستانم را دعوت به حصار دستانت میکنی ....در شبی از محفلی عاشقانه ...


    مرا در خود بگیر ....ای همدم من ......


    دوستت دارم ....زندگی من .....







    خوشبختی
    داشتن کسی ست...
    که بیشترازخود ، تو را بخواهد...
    و بیشتر از تو...هیچ نخواهد.....


    بخواب یار من .........دختر دریا


    در اغوش من .....یا لالایی قلم عاشقانه های من .....


    در چشمان همیشه بهاری من بخواب عشق من ....


    من همدم تو ....شب هنگام را بیدار میمانم ..... ...


    بیدار میمانم و نفس میگیرم از بازدم نفسهای تو .....

    زندگی من ....


    شاهزاده من ...


    دریا ما را به ساحلش میخواند ....

    ابر های باران زا ما را برای استقبال از قطره های حاوی از عشقش میخواند ....

    ببین ...

    اغوشم برای توست ....گوش فرا بده به امواج که عشق را همراه دلهایمان زمزمه میکنند ...

    نگاهم را بخوان که منم اواره نگاه تو ....

    مرا به اغوشت رهسپار بدار ..

    زندگی من ....


    مانی


    خشکیده ، چه زیبا اما ،

    بارانی ترین های وجودم را زمزمه می کند…!

    و تو ،

    چه آسان…

    برگهای خشک دلم را لگد مال کردی و رفتی …

    برگی از خط خطی های مرد بارانی


    وسعت دوست داشتن را اندازه نگیر ...

    زیادش هم کم است ...

    رشد کن ...

    شکل بگیر ...

    و کامل شو ...

    خودِ دوست داشتن مهم است ...

    نه زمانش ...

    نه پایداری اش ...

    نه مالکیتش ...

    و نه حد و حدودش ...

    سرت را بالا کن ...

    نگاه کن ...

    دوست داشتن خدا را ببین ...

    دریای مواج عشق

    شاهزاده ی من .....

    عاشقانه به پایت میریزم احساساتم را .....

    در ساحلی ارام .....

    هنگامی که پیچک کالبد تنم را به دور تنت محصور میکنم ....

    ارامش را ازان وجودم می یابم ..

    میخوانم دریا را ....

    میخوانم شن های تابیده ی صحنه ی زندگی مان را ...

    حریم نگاهت را به چشمانم با ترنمی از فریاد نسیم ارزوها مینوازم ...

    دگرگون میشم در اغوشت ....

    زمان را به ایستادن میخوانم ...

    میخواهم تو را برای ابدیت عاشقی داشته باشم ...

    تو اینجایی ....در من ...در قلب من ...

    تو را در کوچ باغ صحرای عاشقی همراهی همیشگی میشوم ....

    و نغمه ی وصال را از اسمان ابی فرا میخوانم ....


    عشق من

    قلبم را تا به ابد به تو هدیه میدهم ......

    نگاهم را

    دستانم را به تو هدیه میدهم ..

    امانتی از من به تو ..باورم را به تو هدیه میدهم ....

    من یک انسانم ....از جنس خاک ...از جنس اب ...از جنس باد ...از عشق هوای نفسهای پروردگارم ...

    پیچک عشق را در وجودم نهفته ام ...و تو را محصور عشقم میکنم ...

    مگر میشود بی تو بود ، آنگاه که تویی تنها بهانه برای بودنم!

    بوی عطر تنت را مدت هاست به انتظار نشسته ام ...

    با نگاهم به دنبالت میگردم ...

    توئی تنها بهانه دلخوشی هایم

    تنهایت نمیگذارم ....

    رهایت نمیکنم ....


    تو با نگاهت ..عشقت را در قلبم میپرورانی ....

    دوستت دارم ....

    زندگی من .....


    آدم باید یکی رو داشته باشه

    وقتی دلش گرفته بهش زنگ بزنه

    و براش پشت گوشی آهنگ بذاره ...

    یکی که وقتی نباشه ، دلشوره بگیری .

    یکی که نبودنش بشه دلیل تمام خوش نگذشتن های دنیا ...

    نه مهمونی ، نه سفر ...

    می دونی ؟؟؟

    یکی باید باشه که دلیلِ لذت بردن از بارون بشه ،

    یکی که نبودنش بشه دلیل غمبادِ عصرهای پاییزی !

    نفسهاش تنها دلیلِ نفس کشیدنت بشه ،

    اونقدر که وقتی نیست ،

    نفست بند بیاد ...

    یکی که غرق فکرش باشی و نفهمی چقدر از مسیر راه خلاف رفتی ،

    تا اینکه ماشین های مخالف ،

    سرشان را بیرون بیارن و بگن :

    " هووووی ! چته ؟ عاشقی ؟ "

    یکی که تب کنی نبودنش را و هذیون بگی و هیچ کس نفهمه چرا !

    اصلا باید یکی باشه وقتی می گی دلم گرفته ،

    بگه قربون ِ دلِ گرفته ات ...

    برای تو مینویسم زندگی من ........

    برای تو ئی که هر لحظه ام پراز وجود توست .....و با یاد تو میگذرد ....

    دستانت را لمس می کنم .........

    صورتت را نوازش می کنم .....

    تو را در اغوش می گیرم .....

    برایت از دلم میگویم .....

    از حرف هایی میگویم که قاصدک هایی از عشق را به همراه دارند ......
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا