قسم به عشقمون قسمهمش برات دلواپسمقرار نبود اینجوری شهیهو بشی همه کسمراستی چی شد ، چه جوری شداینجوری عاشقت شدمشاید میگم تقصیر توستتا کم شه از جرم خودمبه ملاقات آمدم ببین که دل سپرده داریچگونه عمری از احساس عشق شدی فرارینگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردمتو دریا باش و من جویبار عشقو در تو جاریمن از پروانه بودن هامن از دیوانه بودن هامن از بازی یک شعلهٔ سوزندهکه آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسممن از لطف صداقت هامن از بازی نور در سینهٔ بی قلب ظلمت ها نمی ترسممن از حرف جدایی هامرگ آشنایی هامن از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم