ماه من ...
ماه را
توی حوض حیاط خانه
-با احتیاط
طوری که نشکند-
می گذارم
و تو را
با عشق
با احترام
روی چشم هایم
توی قلبم
ماه دارد به تو حسودی می کند
می دانم
ماه می رود یک شب
برای همیشه
و دیگر هیچوقت نمی آید
...خب برود!
ماه من که تو باشی...
ماه..برود!
ماه من!
تو که می آیی خانه،
کنار حوض می نشینیم
دستم با آب
با ماهی ها بازی می کند
عکس تو را که توی آب افتاده نگاه می کنم
بی هوا
یک مشت آب روی من می ریزی
یک مشت آب روی تو می ریزم...
یک مشت من..
یک مشت تو...
هر دو می خندیم
روی گونه هایت
یک بوسه
با عشق
می گذارم
نگاهم می کنی...
می خندی...
دست هایم را توی دست هایت فشار می دهی...
دوستت دارم را با حرص به تو می گویم...!
ماهی ها دارند به تو حسودی می کنند...
ماه دارد یک جور خاص به تو حسودی می کند...
از لباس هایمان آب می چکد...
عشق می چکد