ازتو،ازماجرای دلتنگی
باتو،درابتدای دلتنگی
ازنگاهی که سخت عاشق شد
تاجنون،انتهای دلتنگی
ودلی راکه عشق آتش زد
ونشدخونبهای دلتنگی
حرف های نگفته ای دارم
آه.....ای آشنای دلتنگی
یکشب ازشهرواژه های قشنگ
آمدی پا به پای دلتنگی
وهمان وقت من غزل گفتم
وشدی همصدای دلتنگی
وتو رفتی....وبازبا من ماند
عشق این همنوای دلتنگی
وای بر من،عطش سخت است
هرم آب و هوای دلتنگی
گوش کن صادقانه می گویم
باتواز ماجرای دلتنگی
شبی آهسته از کنارت رفت
عابرکوچه های دلتنگی
ونپرسیدی از کجا آمد...
وکجا رفت نای دلتنگی
وهمان وقت رفتو.....دیگر رفت
رفت تا انتهای دلتنگی ...