mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • :gol:دعا برای سلامتی مادر بزرگوار یکی از بچه های سایت:gol:
    آری بنویس از دوست داشتن

    با چشمانی فرتوت

    که سالهاست

    نشانی اش را گم کرده

    و سراغ او را

    از ماه و ستاره ها می گیرد


    آری بنویس از دوست داشتن

    از چشمانی که

    هردم چشم انتظار اوست

    از قلبی که

    هر دم یاد اوست

    آری بنویس از دوست داشتن

    و تمامی احساس های نابت

    از دلتنگی هایی که

    خسته اند

    از فاصله هایی که

    خط فاصله هایشان را هر روز بیشتر احساس می کنی

    از عشقی که

    سهمش فاصله و دلتنگی ست

    از دلهره هایی که

    لحظه هایت را پر از تشویش کرده

    چیزی جز

    سرخی یک عشق

    نارنجی یک دلتنگی

    زردی یک فاصله

    سبزی یک خاطره

    و سیاهی یک چشم تا ابد در انتظار

    در روزها و شب های

    بدون حضوراو

    نخواهد بود

    آری بنویس از دوست داشتن

    و بدان انعکاس این احساس

    تا ابد

    در قلب عاشقت شنیده خواهد شد
    وقتی در ایوان دلتنگی هایت می نشینی وقتی که پشت یک پنجره بارانی بیهوا شاعر می شوی... وقتی دیگر کسی برای شنیدن جمله هایت به اندازه لحظه ایفرصت نمی گذارد... کسی هست که می شود به او پناه برد. کسی که شب دلتنگی رابا او می توان قسمت کرد.

    نگاهت را از سنگفرشهای خیس و سرد کوچه های باران زده جدا کن.

    تا چه وقت می خواهی یاسهایت را به ساقه گلهای گلدان های اتاقت پیوند بزنی؟

    تا چه وقت می خواهی در کوره راههایی که برای خودت ساخته ای قدم برداری؟

    می توان از تاریکی ها گذشت می توان خود را در کوچه های سبز دوباره یافت.

    یک نفر هست یک نفر که تا خواب دوباره چشمهایت با توست.

    شب دلتنگی هایت را با او قسمت کن........تنها با او!!!
    اگرچه دوری ازاینجا تویعنی اوج زیبایی...

    کنارم هستی وهرشب به خوابم بازمی آیی...

    اگرهرگزنمی خوابند دوچشم سرخ ونمناکم...

    اگردرفکرچشمانت شکسته قلب غمناکم...

    ولی یادم نخواهد رفت که یادتوهنوزاینجاست...

    میان سایه روشن ها دل شیدای من تنهاست...

    نبایدزودمی رفتی وازدل کوچ می کردی...

    افق ها منتظرماندن که ازاین راه برگردی...
    به تو می اندیشم
    به تو و تندی طوفان نگاهت بر من
    به خود و عشق عمیقت در تن
    به تو و خاطره ها
    که چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم
    جام قلبم که به دست تو شکست
    من چرا باز تو را می بخشم؟
    به تو می اندیشم
    به تو که غرق در افکار خودی
    من در اندیشه افکار توام
    قانعم بر نگه کوته تو
    هر زمان در پی دیدار توام…
    عاشقانه دوست دارم
    اگر یک آسمان دل را به قصد عشق بردارم میان عشق
    و زیبایی تو را دوست می دارم
    تو را عاشقانه دوست دارم
    مثل گلهای بهاری
    مثل پنجره های باز رو به دریا
    مثل گلهای عاشق در باغچه های انتظار
    تو را مثل خودت پاک و معصوم دوست دارم
    من عاشقم
    عاشق صدای شرشر بارن
    عاشق پنجره های خیس باران خورده
    و عاشق کوچه های نمناک انتظار
    من عاشقم
    عاشق شبهای پر ستاره و مهتابی
    در کوچه پس کوچه های دلواپسی در انتظار دیدار یک آشنا
    من عاشقم
    عاشق پاکی و معصومیت
    عاشق نگاهی پاک و بی ریا
    عاشق سبزی بهار و عاشق تمام شقایق های دنیا
    بر دو چشمان تو سوگند
    در تمام ملک هستی
    اولین عشقم تو بودی
    آخرین عشقم تو هستی
    سر زدی همچون ستاره
    در شب تنهایی من
    همچو باران بهاری
    تن کشیدی روزگاری
    در حریم شوره زاری
    در قلب سردم زد جوانه
    گل های خودروی ترانه
    شیرین ترین افسانه ها
    پر شد ز ما در خانه ها
    قصه های عاشقانه
    می ماند از ما این ترانه
    بر روی لب ها جاودانه
    در قحطی عشق و وفا
    از عشق ما باشد نشانه
    بعد ما در این زمانه !
    آمدم تا عاشقانه در کنار تو بمانم
    تا برای تو بمیرم
    مهربان من !
    آمدم ای نازنینم تا به جبران گذشته
    سر ز پایت بر نگیرم
    همزبان من !
    آمدم تا آن که باشم تکیه گاه خستگی هات
    بر دو چشم من نگا کن
    تو منو از من جدا کن
    با محبت آشنا کن
    ترک آن افسانه ها کن
    مهربانی را صدا کن
    این تو و من را رها کن
    نازنینم
    تو منو از نو بنا کن !
    عشق لیلا در دلت انداختم
    صد قمار عشق یکجا باختم
    کردمت آواره ی صحرا نشد
    گفتم عاقل می شوی اما نشد
    سوختم در حسرت یک یا ربت
    غیر لیلا بر نیامد از لبت
    روز و شب او را صدا کردی ولی
    دیدم امشب با منی گفتم بلی
    مطمئن بودم به من سر میزنی
    در حریم خانه ام در میزنی
    حال این لیلا که خارت کرده بود
    درس عشقش بی قرارت کرده بود
    مرد راهش باش تا شاهت کنم
    صد چو لیلا کشته در راهت کنم
    یک شبی مجنون نمازش را شکست
    بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
    عشق آن شب مست مستش کرده بود
    گفت یارب از چه خارم کرده ای؟
    بر صلیب عشق دارم کرده ای؟
    خسته ام زین عشق دل خونم نکن
    من که مجنونم،تو مجنونم نکن
    مرد این بازیچه دیگر نیستم
    این تو و لیلای تو،من نیستم
    گفت : ای دیوانه لیلایت منم
    در رگ پیدا و پنهانت منم
    سالها با جور لیلا ساختی
    من کنارت بودم و نشناختی
    ببخشید قصد بی احترامی نداشتم.
    شما سرور مایید .خودم ویرایشش میکنم.
    پستهای شما باعث خوشحالی همه هست.
    موفق باشید.:gol:
    چه زیباست بخاطر تو زیستن
    و برای تو ماندن و به پای تو مردن و به عشق تو سوختن
    و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن
    برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن
    ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگی است
    بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست
    ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست
    و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد
    تو تمام منی و او همه باور تو

    نه به زیبایی چشمان تو ...

    اما زیباست

    نه فریبانه چو رویای تو ...

    اما رویاست

    نه به زیبایی لبخند که بر لب داری ...

    نه

    آبی تماشای تو ...

    اما دریاست

    نه که احساس کنی از تو دل انگیز تر است

    که به چشمان تو سوگند نه ...

    اما غوغاست

    نه شبیه تو که یک معجزه هستی در عشق

    نه شبیه من بارانی و ....

    اما از ماست

    تو تمام منی و او همه باور تو

    در شب شعر نگاهت غزل ....

    اما فرداست

    او همان جذبه آینه و آب است که هست

    نه به زیبایی چشمان تو ...

    اما زیباست
    بمون
    کاشکی تورو، سرنوشت ازم نگیره
    می ترسه دلم، بعد رفتنت بمیره
    اگه خاطره هام یادم می یارن تو رو
    لااقل از تو خاطره هام نرو
    کی مثل من واسه تو
    قلب شکسته اش می زنه
    آخه کی واسه تو مثل منه؟
    بمون دل من فقط به بودنت خوشه
    من و فکر رفتنت می کشه
    لحظه هام تباهه بی تو
    زندگیم سیاهه بی تو، نمی تونم
    چه میشد اگر روزگارم تو باشی
    خزانم تو باشی ، بهارم تو باشی
    خدا خواست اینقدر تنها نباشم
    گل باغ بی برگ و بارم تو باشی
    شنیدم که می آید از سمت باران
    بهاری که امیدوارم تو باشی
    فقط یک هوس دارم، اینکه همیشه
    به هر جا که پا می گذارم تو باشی
    کمی کودکانه است، اما نمی شد
    که اسب تو باشم ، سوارم تو باشی؟
    صدا کن که در حجم این بی کسی ها
    کنار تو باشم، کنارم تو باشی
    تو باشی و بعد از تو دنیا نباشد
    تو باشی و لیل و نهارم تو باشی
    خدا خواست چشمم به راه تو باشد
    که مهتاب شبهای تارم تو باشی
    به پایان شعرم رسیدم ، الهی
    که پایان این انتظارم تو باشی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا