mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باران که می بارد تو می آیی بارانِ گل ، بارانِ نیلوفر
    باران ِمهر و ماه و آئینه بارانِ شعر و شبنم و شبدر


    باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ ِ بیداری
    از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری


    غم می گریزد ، غصه می سوزد شب می گدازد ،سایه می میرد
    تا عطرِ آهنگ تو می رقصد..... تا شعر باران تو می گیرد........


    از لحظه های تشنه ی بیدار تا روزهای بی تو بارانی
    غم می کُشد ما را و می بینی دل می کِشد ما را تو می دانی....
    اگر دریای دل آبی ست

    تویی فانوس زیبایش

    اگر آیینه یک دنیاست

    تویی معنای دنیایش

    اگر یک آسمان دل را

    به قصد عشق بردارم

    میان عشق و زیبایی

    ترا من دوست میدارم
    مانی اگه هر کمکی ازم بربیاد برات انجام میدم
    لطفا اروم باش درست میکنم چیزی که خراب کردم حتی هر چقدر هم باشه التماس میکنم
    اگر من بدم تو ببخش
    اگر من بی رحم تو ببخش
    اگر نمیفهم مفهوم دوست داشتن را تو ببخش
    اگر مرا دیو هم بدانی باز تو مرا ببخش
    امید همیشه در نگاهت
    لبخند همیشه بر لبانت
    این تنها خواهشم هست
    بخند تا شاد شوم
    اگر بباری من نیز میبارم
    وقتی کلمه دوستت دارم را میگویند
    لبخند نمیزنم
    اخر نمی از انها تنها حرف میزند
    اما هیچ کدام از انها که
    دوستم دارند
    زیاد حرف ازدوستاشتنشان نمیزند
    بلکه همیشه کنارم با ملایمت هستند
    وقتی میگویند بزرگان عاشق نشوید
    حق دارند
    اخر عشق ادم را کر و کور میکند
    هر چه بدی باشد خوبی میبینیم
    کاش جای اینکه کور شویم اول بینا باشیم و تا ابد کور
    نه اینکه اول کور و تا ابد بینا شویم و درد بکشیم
    سر هر کوچه همه میگویند سلام
    اما من سر هر کوچه میگویم خداحافظ
    من نمیخواهم با ادمهای سر کوچه سلامی بکنم
    اخر همشان رفتنی هستند
    نمیخواهم خودم و احساسم را اسیر کسی کنم که میخواهد برود
    کاش میدانستم انکه مال من هست
    در کدامین جا مسکن گزیده
    قلبت را اگر اینه نمکنی
    لااقل صیقل بده تا صاف و یکدست شود
    انگاه خدا در ان قلب زیباتر دیده میشود
    مهربانیم ته کشیده
    از بس که همه میگویند
    نامهربان اگر باشی بیشتر دوستت دارن
    هوس کرده ام من نیز نامهربان باشم تا بیشتر دوستم بدارند
    تا کمی من نیز مثل ادمهای دیگر باشم
    سادگی این بود که به خود خندیدم
    سادگی این بود که نمیتوانم ادمها را بفهمم
    همیشه کسی را میخواهیم که نمیخواهد ما را
    اما کسی که ما را دوست دارد حتی نگاهش نمیکنیم
    کسی که خیلی ساده دلش را میشکنیم
    نمیدانم وقتی ادم اه میکشد
    یعنی اینکه غصه هایش بیشتر از خوشیاش شده
    اما خوب میدانم نمیتوانم بفهمم ادمهایی را
    که نزدیکم میشوند
    و تا لبخندی بهشان میزنم
    تنها میگویند تو خیلی خوبی تو خیلی مهربانی تو فرق داری
    میشود نگویند
    اخر دلم میگیرد از این همه تفاوت اخر احساس میکنم
    میان هیچ کجای دنیا جایی ندارم
    کسی ندارم تا بفهمد مرا
    کاش فقط همینها به قلبشان رجوع کنند
    تا بفهمند انکه در قلب منزل دارد خداست
    چرا باید سیاهش کرد با بدی
    وقتی شادی ادمها را شاد میکنی
    اما وقتی غمگینی کسی شادت نمیکند
    میشود مرا ببخشی
    انگاه که دلت را شکستم بی انکه بخواهم
    انگاه که مهربانیت را با بدی جواب دادم
    تنها میخواهم مرا بابت کاری که کردم ببخشی
    انقدر میگویم تا ببخشایی مرا
    هر جور که راضی میشوی بگو
    تا انجامش دهم
    هر جور که بخواهی من انجام میدهم
    تنها به همین شب عزیز قسمت میدم
    من ببخش
    که کارم از سر بی رحمیم نبود
    کاش میتوانستم بگویم تا شاید ببخشی مرا
    کاش تنها میشنیدی صدایم را
    اما تو غمگینی خوب میدانم
    اگر بگذاری شادت میکنم
    اگر بخواهی سرم فریاد بزن تا دلت ارام گیرد
    تنها لطفا من ببخش
    عذاب میکشم لطفا بفهم ادمی که دلش از خودش گرفته
    به پهنای اسمان مینگرم
    به لطف و بخشایش خدای خود ایمان دارم
    میدانم همیشه ان چیزی که ما ادمها در ان خیر میبینیم شاید شر باشد
    برای همین خدا ان را از ما میگیرد
    همه برگ و بهار
    در سر انگشتان توست
    هوای گسترده
    در نقره انگشتانت می‌سوزد
    و زلالی چشمه ساران
    از باران و خورشید سیرآب می‌شود

    ***
    زیباترین حرفت را بگو
    شکنجه‌ی پنهان سکوتت را آشکار کن
    و هراس مدار از آن که بگویند
    ترانه بیهودگی نیست
    چرا که عشق
    حرفی بیهوده نیست
    حتی بگذار آفتاب نیز برنیاید
    به خاطر فردای ما اگر
    بر ماش منتی است؛
    چرا که عشق،
    خود فرداست
    خود همیشه است
    درخت با جنگل سخن می‌گوید
    علف با صحرا
    ستاره با کهکشان
    و من با تو سخن می‌گویم ...
    نامت را به من بگو
    دستت را به من بده
    حرفت را به من بگو
    قلبت را به من بده
    من ریشه های تو را دریافته‌ام...
    با لبانت برای همه لب ها سخن گفته‌ام
    و دست‌هایت با دستان من آشناست.




    سلام .میتونم ازتون چندتا سوال بپرسم.در مورد دفاع مقدس و جنگ.البته اگه درخواست دوستیمو قبول کنید مشکل منم حل میشه.منتظرم ناجور
    تا روز ے کــﮧ بــود ..،

    دســت هــایــشـــ بــو گــل ســرخ مــے داد ..!

    از روز ے کــﮧ رفــت ..،

    گــل هــای ســرخ ...

    بــو ے دســت هــاے او را مــے دهنــد . . .!

    بازم ازت معذرت میخوام اگه ناراحتت کردم امیدوارم من ببخشی
    در صف محشر خدا مشتری اشک اوست/ هر که در اینجا کند گریه برای رضا
    کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟
    بر سر دستش برند هدیه برای خدا/ ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا
    زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل/ خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا
    نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند/ حیف که خاموش شد صوت دعای رضا
    یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک/ خون جگر جوشد از خشت طلای رضا
    از در باب الجواد می شنوم دم به دم/ یا ابتای پسر، وا ولدای رضا
    بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم/ باز دلم در وطن کرده هوای رضا
    گر برود در جنان یا برود در جحیم/ بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا

    شهادت غریب الغربا، امام رضا (ع) تسلیت باد
    سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي درشام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون آسمان، تب دار غروب جانگداز توست.

    سلام من به مدینه
    به آستان رفیعش
    به مسجد نبوی
    به لاله های غریبش

    سلام من به علی و
    به حلم و صبر عجیبش
    سلام من به بقیع و
    چهار قبر غریبش

    نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا
    گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا
    تو ای مسافر شهر مدینه در دل شبها
    نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا

    یا زهرا

    سلام من به تو ای
    بانویی که مرد نبردی
    ز غیر هر چه که دیدی
    به یار شکوه نکردی

    سلام من به بازو
    کبودی رویت
    به سرخ فامی اشک تو و
    سپیدی مویت

    مدینه منزل قرآن
    مدینه محفل قرآن
    درون دل خبر داری
    تو از درد دل قرآن

    مدینه شهر پیغمبر
    مدینه شهر پیغمبر


    خدا بر تو نظر دارد
    که هستی شهر پیغمبر
    مدینه شهر گلهایی
    چه گلهایی همه پرپر

    مدینه شهر پیغمبر
    مدینه شهر پیغمبر

    سالروز رحلت پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد (ص) و شهادت فرزند برومندش امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد.
    گرچه زیباترین واژه ها

    در بیان زندگی نمیگنجد

    امــــا زنــدگی زیبـــاست
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا