mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ♥سکوت مخملی♥




    سکوت مخملیم را پای نداشتن حرفی برای گفتن مگذار






    در این سکوت مخملی من دنیای زیبایی را ساخته ام که تو برایم شرح داده ای...



    به عشقم بگید خیلی دوستش دارم دلم بدجور تنگ شده
    از دستشم ناراحتم باعث شد تمام برنامه هام به هم بخوره اخه میخواستم قبل از رفتن خانوادهام به سفر عشقم به خانوادهام معرفی کنم اما حالا مجبورم صبر کنم جالب اینجاست که همشون همزمان پیشم برمیگردند اما خوب اشکالی نداره خوب یاد گرفتم خودم اروم کنم سعی میکنم دیر بیام تا کمتر دل تنگش بشم وقتی براش پیام میذارم دل تنگ میشم میدونم میبینه من از دور و دل تنگم هست اما دلیل رفتارش هنوز درک نکردم امیدوار بود با نبود خانوادهام عشقم کنارم هست اما خوب نیست ولی میدونم مال هم هستیم بهش حتما بگید خیلی دوستش دارم و منتظر برگشتش هستم میدونم کی برمیگرده خودش بهم گفت اما خوب فکر میکردم دیگه دور نمیشه از من اما مهم نیست حداقل وقتایی که میبارم میدونم دوستم داره و همین ارومم میکنه چقدر دلم میخواست امسال عید اولین نفری که بهش تبریک میگم عشقم باشه
    زودتر بیا بدون تو اینجا

    دیوار خونمون پر از سایه غصه و غمه...

    چهره تو وقتی بارون می زنه یادم میاد...اینجا همش هوا بارونیه...

    تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه!مگه نگفتی ماله منی تا همیشه...

    دلم واست شور میزنه...این دلو بی خبر نذار تورو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار...

    می گم شبا ستاره ها تا میتونن دعات کنن.نورشونو بدرقه پاکی خندهات کنن...

    یه شب تو پاییز که غمت سر به سره دل میزاره venoos همون کسی که بیشتر از همه دوست داره...

    امشب میخام برات یه فاله حافظ بگیرم اگه که خوب درنیومد به احترامت بمیرم...

    امشب میخام تا خوده صبح برات دعا کنم برای خوشبخت شد...خدا خدا خدا کنم...

    تنها دلیل زندگیم .......... دوست دارم....
    هارمونی زیبایی دارد .....دستان من و تو کنارهم .....


    تو را که نفس میکشم .....

    ریه هایم پرمیشود از خاطره .........

    دیگر نفس کشیدن برایم سخت است ..........در هوایی که تو نیستی .......
    فانوست را به من بده

    میخواهم در خود به دنبالت بگردم .....

    نمیدانم تو را در خود گم کرده ام

    نمیدانم کجایی ..... در قلبم ......در ذهنم ......در جسمم.....

    میدانی فکر میکنم تو خود من شده...
    دل من عاطفه را می فهمد، من به خود می بالم با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم
    من از تو روح و باطن و وجودت را نمیخواهم
    من از تو خودت را میخواهم
    همین که دستت را در دستانم بگذاری
    می فهمم که تمامت سهم من است
    مجبت را به هیچ چیز تشبیه نتوان کرد زیرا که هیچ چیز دقیق تر و لطیف تر از محبت نیست
    حقیقت و عشق تنها مفاهیمی هستند
    که ارزش زندگی کردن برای انها و
    صد البته ارزش مردن برای انها وجود دارد
    حالا که امده ای چترت را ببند..
    در ایوان این خانه جز مهربانی نمی بارد
    تا بر میدارمش از تو می نویسد، مانده ام این خود نویس است یا تو نویس
    لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم
    غافل از انکه لحظه ها همان خوشبختی بودند
    یادمان رفت شقایق دل داغی دارد
    شاپرک در بغل شمع چه حالی دارد
    انقدر محو تماشای قفسها شدیم

    یادمان رفت که یاد دوست کردن
    چه صفایی دارد
    به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت: اون رفیق منه!
    وقتی باختم: گفت من رفیقشم
    تنها بودن قدرت می خواهد
    و این قدرت را کسی به من داد
    که روزی می گفت
    تنهایت نمی گذارم
    بیادتم به وسعت قلب کوچکم! میدانم کم است! اما قلب هر کس تمام زندگی اوست!
    به چشمهایت بگو..
    انقدر برای دلم.. رجز نخوانند..
    من اهل جنگ نیستم...
    شاعرم!
    خیلی که بخواهم گرد و خاک کنم..
    شعری می نویسم، انوقت اگر
    توانستی..
    مرا در اغوش نگیر..
    باورم کن که به وسعت دریا و به اندازه ی زیبایی چشمانت
    هنوز در من شمعی روشن است
    و من..
    در انتهای غروب نگاهم را به سوی مشرق چشمانت دوخته ام
    تا بازتاب صداقتمان در دستان
    تو تجلی کند...
    کتاب زندگی چاپ دوم ندارد، پس تا می شود عاشقانه زندگی کنیم
    دوست داشتن و عاشق بودن باید دو طرفه باشه به این معنی که هر وقت به همدیگه زنگ زدید اولین جمله این باشه (چرا اینقدر دیر؟)
    هزار کلمه بر جای خالی ات ریختم
    اما پر نشد..
    به گمانم از جنس بی نهایتی
    دلتنگ شدن حس نبودن کسیست که
    تمام وجودن یکباره تمنای بودنش را می کند
    و انگاه که سخن نمی گویی
    سکوت لبهایت همچون دیواری بلند
    روی سرم خراب می شود
    و من از ویرانی دیوار می ترسم
    از زیر اوار نگاهت خرد شدن
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا