mani24
پسندها
36,449

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عاشق که میشوی


    نا آرام میشوی ، گاهی حسود ، گاهی خود خواه ، گاهی دیوانه ، گاهی آرام


    گاهی شاد ، گاهی غمگین ، گاهی خوشبخت ترین


    یک روز به خودت میایی میبینی تنهایی ؛ تنها ترین هیچ کسی رو نداری


    حـتی بــرای درد و دل کـردن و حــرف زدن


    تنها غم میماند کنارت و تنهایی و سیگار
    از این دنیا و آدماش یاد گرفتم ...


    یادگرفتم حتی اگه عاشق شدم به رومم نیارم که اصلا کسی هست که من

    عاشقش شدم...

    یاد گرفتم اگر کسی باهام نامهربونی کرد خیلی زود فراموشش کنم...

    یاد گرفتم اگر کسی دلمو شکوند، من دل کسی رو نشکونم...

    یاد گرفتم نزارم کسی اشکهامو ببینه...

    یاد گرفتم نزارم کسی بفهمه تو دلم چی میگذره و بخواد برام دل

    بسوزنه...
    ایـــن روزهــــا ...شـــور دارمـــ...لـبخـنـد دارمــ...حــس دارمـــ...

    حتــی پـررنـگ تـر از همیشـه

    ایـن روزهــا... درد دارمــ... بـغـضــ دارمــ... دلـتنــگی دارمــ...

    حتــی عمیــق تـر از همیشــه

    ولـــی نــه شــادمــ... نـه غمــگیــن...

    نــه تــندمـــ ... ونــه کـــند...

    فقــط آرامـــ هســـتمـــ...

    آرامــمــ... آرامـتر از آرامــش تــمامــ ایــن لـحـظـه های زنــدگــی امــ

    آرامــ و کمــی گــرفتــــه از قــانــون عـجــیب زنــدگـــی

    از نــبودن تضمـینـــی بـرای هــیچ حســی در ایــن دنیـــا

    یکـــ روز هستــــــ ...یــــک روز نیستــــــ...

    آرامــ...خـــامـــوش...آرامـــ

    گاهـے حجم ِ دلتنگے هایَـ م آنقــدر زیــآد میشـود

    ڪــﮧ دنیــا با تمامـ ِ وسعتش برایَــ م تنــگ میشود
    دلــتــنگـــم . . . !
    دلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ گردش ِ روزگارشبـﮧ مَــ ن ڪـﮧ رسید از حرڪـت ایستاد
    دلتنگ ِ ڪـسـے ڪـﮧ دلتنگـےهایم را ندید
    دلتنگ ِ خودمـ
    خودے ڪـﮧ مدتهاست گم ڪـرده ام . . . !

    نـِمیـבآنـَـم چـِشمآنـَتـــــــــــــ ــــــ

    بـآمــَـטּ چـِـہ میـکــُنـב

    وَقـتــے‌ کــِہ نـِـگاهَـــم میکـُنے



    چـِنـآטּ בِلـــــ ــــــَ ـم اَز شِیطَنَتــــــــ نِگــآهَـت

    میلَـــــرزَב...!


    ڪـِـہ حِـــس میکـُنـَـــم چـِقـَــــבر زیـبـآستـــــ

    فــَــدا شـُـدטּ بـــَـراے‌ چــِشـم هـآیـے‌ڪـِـہ

    تـَـمــــــآمבُنیــآستـــــ..
    ديشب دلم ميخواست باشي....


    هيچي نگي...


    حرفي نزني...


    گله نكني...كاري نكني...


    فقط باشي...





    جنس مخالف برای رفع هوس های زود گذر نیست


    برای لذت بردن از با هم بودنه




    به ســلامتی همه اونای




    که عشق رو با هوس اشتباه نمیگیرن !!!

    [IMG]

    گا هی دلم میخواهد وقتی بغض میکنم خدا از آسمان به

    زمین بیایداشک هایم را پاک کند، دستانم را بگیرد و بگوید:

    اینجاآدم ها اذیتت میکنند.

    بیا برویم

    [IMG]
    دلم برایت تنگ است ....یار من ...

    دوست دارم .....تکیه کردن بر شانه هایت را .....زیرا تکیه گاه من تو هستی ....عشق من ...

    یاد هست ؟؟

    این منظره جزئی از خاطراطمان است .....فصلی از نگاهمان ....که ما را عاشقتر از همیشه کرد ...

    نگاه خوشید ....دلمان را از همیشه گرم تر کرده بود ...

    ترنم باد ....موسیقی عاشقی را مینواخت .....

    باد دلدادگیمان را به همه ی عاشقان خبر میداد ...

    بیا ....همراه من ....این خاطره را از دوباره تکرار کنیم ...

    ای عشق ....دفتر خاطرات من و تو را همه ی عاشقان میدانند ....

    نرگس فاطمی

    زندگی یعنی همین لبخند تو

    عشق یعنی یک نفر مانند تو

    مرحبا بر عشق تفسیرش تویی

    آفرین بر آسمان ماهش تویی

    عشق من

    سرگردان در دشت ها قدم برمیدارم ......

    هیچ چیز جز قلبم مرا رهنمای اغوشت نیست ...

    سرگردانم ..

    اسمان مرا میخواند .....

    نفس میکشم ایینه ای از وجود پروردگارم را ....

    شاهزاده ی من کجایی ؟

    ترنم اواز نفسهایت مرا مجنون گونه به تماشای دلنامه هایت میکشاند ...

    مرا رهنمای وجود تو .....خود وجود توست ...


    نرگس فاطمی


    بعضی وقت ها ادم از خودشم کلافه میشه

    و سکوت تنها راه خلاص شدن ازشه

    به احترام همدیگه 1 دقیقه سکوت!!!

    عشق من

    نامه ام را در اینجا برایت زمزمه میکنم

    باد مرا همراهی میکند و قاصدکم را به دیدارت رهسپار میسازد ...

    من ...زیباترین عاشقانه ام را

    با عشق

    با احساسم

    برای تو

    با قایقی از جنس باد میفرستم

    در ساحل منتظر باش

    زیرا امواج قایق حاوی عاشقانه ام را برایت خواهند اورد

    شاهزاده ای من

    دوستت دارم .......


    نرگس فاطمی

    انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را

    روزی هزار بار ببینی و آنقدر بزرگ باشد

    که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی . . .


    دَستــَت را روی قــَلبــَم بُگــذار...

    تا بــِفــَهمی این دِل بــآ دیدَن تـو،

    نمی تــَپـَد... اَز شــوق میلــَرزَد

    « مواظب خودت باش »

    مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه

    مواظب خودت باش یعنی برام مُهمی

    مواظب خودت باش یعنی نگرانتم

    مواظب خودت باش یعنی دوستت دارم

    مواظب خودت باش یعنی به خدا می سپارمت

    مواظب خودت باش یعنی از الان دلم واست تنگ شده

    مواظب خودت باش یعنی …

    واقعاً مواظب خودت باش

    کسی که دوستت داره ؛ همش نگرانته

    به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم ،

    میگه مواظب خودت باش …
    دلم به وسعت ابرهای باران زا .....

    دلم به وسعت نگاه مهربانت ....

    دلم به وسعت قلب پاکت ...

    دلم به وسعت هفت اسمان ...

    دلم برای صدایت ...

    دلم برای خنده های زیبایت ...تنگ است ......یار من ...
    امروز دلم دوباره شکست….
    از همان جای قبلی…!
    کاش می‌شد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی….
    کاش می‌شد فریاد بزنم… پایان!
    دلم خیلی گرفته!….
    اینجا نمی‌توان به کسی نزدیک شد! آدمها از دور دوست داشتنی ترند!

    من در این کلبه ی تنهایی خوشم

    تو در آن اوج که هستی خوش باش

    من به عشق تو خوشم

    تو به عشق هر که هستی خوش باش

    به نام او که وجودش جبران تمام کاستی هاست ...


    سلام دوست من ...

    از شرکت شما در ختم قرآن جمعی که به روح پدر حنانه عزیز هدیه شد ، سپاسگزارم...

    به انتهای بودنم رسیده ام…
    اما …
    اشک نمی ریزم…
    پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند..

    غمگین نپاش بر تنِ دفتر دوات را
    گاهی بیا گریز بزن خاطرات را
    اصلا بگو؟ کدام دلِ قدر ناشناس
    رنجانده است دخترِ خوبِ دهات را
    این چشم های نافذ باران گرفته ات
    یادم می آورد شبِ خیس قنات را
    آن کوچه های خاکی تا پاسِ شب رها
    آن شب نشینِ ساده و بی سور و سات را
    آن سفره ی همیشگی کاسه های ماست
    خیساندنِ مداوم نانِ بیات را
    آن دختری که با دو سه تا سکه ی سیاه
    می ریخت توی جیبِ لباسش نشاط را ...


    کودکی هایم اتاقی ساده بود

    قصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود


    شب که میشد نقشها جان میگرفت

    روی سقف ما که طاقی ساده بود


    میشدم پروانه ، خوابم میــــپرید

    خوابهایم اتفاقی ساده بود


    زندگی دستی پر از پـــوچی نبود

    بازی ما جفت و طاقی ساده بود


    قهــــر میکردم به شوق آشتی

    عشقــــهایم اشتیاقی ساده بود


    ساده بودن عادتی مشکل نبود

    سختـــی نان بود و باقی ... ساده بود !
    آیین عشق ‌بازی دنیا عوض شده‌ ست
    یوسف عوض شده‌ ست، زلیخا عوض شده‌ ست

    سر همچنان به سجده فرو برده ‌ام ولی
    در عشق سالهاست که فتوا عوض شده‌ ست

    خو کُن به قایقت که به ساحل نمی ‌رسیم
    خو کُن که جای ساحل و دریا عوض شده‌ ست

    آن با‌وفا کبوتر جلدی که پَر کشید
    اکنون به خانه آمده، اما عوض شده ‌ست

    حق داشتی مرا نشناسی، به هر طریق
    من همچنان همانم و دنیا عوض شده‌ ست

    فاضل نظری
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا