عقل گفتش تشنه كامي، نوش كن
عشق گفتش بحر غيرت جوش كن
آب گفتش بر صفاي من نگر
قلب گفتش در وفاي من نگر
عافيت گفتش كف آبي بنوش
عاطفت گفتش كه چشم از وي بپوش
تشنگي گفتش تو را سازم هلاك
رستگي گفتش كه از مردن چه باك؟
آرزو دارم شبي عاشق شوي
آرزو دارم بفهمي درد را
تلخي برخوردهاي سرد را
ميرسد روزي كه بي من لحظه ها را سركني
ميرسد روزي كه مرگ عشق را باور كني
ميرسد روزي كه شبها در كنار عكس من
نامه هاي كهنه ام را مو به مو ازبر كني