mahyam68
پسندها
1,445

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه دیگه این نسبتا تعمیم پذیر نیست
    ببین الان من مامان سایه جونم هستم
    مریمم باباشه،خب؟
    ولی من و مریم نسبتی نداریم :دی
    منم با تو فعلا نسبتی ندارم تا ببینیم چی میشه در اینده!!
    اوهوم،ارزونی خانوما باشه.....
    سلام
    ایششش من دوستش نیستم داداششم :دیییییی
    مرسی یو چطوری؟
    نی نی هستی ولی کوشولوش رو مطمئن نیستم :دی
    احساسات؟ چی هست این که گفتی؟
    محیا حول کردی تو پروف خودت جواب دادی؟؟
    از تو بعیده اخه
    سلام
    خوبی ابیش محیای بیژن؟؟
    ای بدجنس...
    باشه..برو به سلامت....روز خوبی داشته باشی
    حالا دیگه نمی بینه :دی
    من برم فعلا
    خیلی خوشحال شدم
    خدافظ
    تو مرداد از تو هم بزرگترم
    دیگه خیلی گفتمااااا
    بیژن بفهمه کلم رو میکنه
    چه مزه ای میده بد جنسی
    اخ جووووووووووون
    نیگم نیگم :دی
    الان میگه چه لوسیییییی :دی
    نیگم :دی
    ازت بزرگترم :دی
    خوبه خوبه پس قبل افطار بستنی رو سرو کن :دی
    از رهی معیری،کاملش نیستاا
    یکمش رو تو گوگل بزن همش رو میاره برات....
    اکشال نداره تو خودت شعری :دی
    باشه پس از من کومچولوتری :دی
    اره بستنی بعد از افطار می چسبه
    قبلش ولی بیشتر میچسبه :دی

    دیدی ای مه که ناگه رمیدی و رفتی
    پیوند الفت بریدی و رفتی
    هرچه خواری به یاری کشیدم و دیدم
    دامن ز دستم کشیدی و رفتی
    بس ناله‌ ها کردم به امیدی که رحم آری
    به فریاد من ای گل..............
    ایییییییییی جدا؟
    تولدت کی هست حالا؟
    کیک و شیرینی هم میدن؟ :دی

    به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
    جز این قدر که فراموش می کند ما را....
    دوستتم راست میگه :دی
    ای محیا جان.............
    ما همینجور نزده می رقصیم
    چه برسه به اینکه یکی کوکمون کنه.....

    رفتی و نمی شوی فراموش........
    می آیی.... نه نمی آیی.......
    اومدممم
    اره راست میگی محیا جان
    علت عاشق ز عــلت ها جـــداست
    عشق اسطرلاب اســـرار خداست

    هر چه گويم عشق را شرح و بيـــان
    چون به عشق آيم خجل باشم از آن
    اوهوم ولی کاش نمی کردیم

    چو رسوا کرد ما را درد عشقت
    همی کوشم به روسا کردن دل.....

    من بلم ناهال
    خدافظ
    هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
    نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

    روز خوش محیا جان
    قناعت می کنم با درد چون درمان نمی یابم
    تحمل میکنم با زخم چون مرحم نمی یابم
    ناقلا فهمیدی؟
    اه کارم خراب شد
    تو هم دل خوشی داری محیا جان
    ما عاشقی هامون رو کردیم الک هامون رو اویختیم....
    اره محیا جان
    دل چو خالی شود از عشق به دورش انداز
    شیشه بی باده چو گردید،شکستن دارد....

    ولی عشق هم نا خوش مقالی بیش نیست.....
    مرسی منم خوبم
    ایش نگفتم که ابیش گفتم
    داشتم صدات میکردم :دی

    خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه....
    سلام ابیش بیژن
    خوبی ابیش بیژن؟
    چه خبر ابیش بیژن؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا