"M@RY@M"
پسندها
614

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اهوم خوبه هاااااااااااااااا:D
    مرسي عيد تو هم مبارك عزيز
    هو نه چشام هموناست:d
    خوبم مرسي:d
    اي بابا بفرما شوكولات
    من گویا تمام کردم:D
    بیکارتر از قبل میچرخم
    هورا میخورم
    مقسیااااااااااات که چراغت رو روشن کردی چشم و دلم روشن شد اصن
    افسوس که کسی نیست........


    افسوس که کسی نیست تاگذشته های پرملالم را از من بگیرد


    وآینده ای پراز شادی را به قلبم هدیه کند


    افسوس که کسی نیست!


    تا بار فراق وجدایی را از دوش من بردارد


    وکوله باری از محبت خویش را جایگزین آن کند


    افسوس که کسی نیست.......


    از من بخواهد ناگفته های قلبم را که عمریست خک خورده سینه ام شده است را برایش بازگو کنم


    ودر پاسخ عشق بی پایانش را نثار دل بیمارم کند!


    افسوس.........


    افسوس که در این روزگار کسی نیست


    جز سکوت وتنهایی و دلتنگی که عمری گوشه نشین قلبم شده اند


    وهروز غم را بادلم همخوانی می کنند.
    دیشب را تا صبح بدنبالت گشتم
    لابه لای تمام خاطرات گذشته...
    تمام خوبهایم را ورق زدم...
    لحظه به لحظه اش را...
    رد پایت همه جا جاریست...
    اما...
    دوباره تکرار داستان همیشگی
    نبود تو و انتظار من...!!!
    امروز را هم دوباره دنبالت می گردم......مثل همه روزهای نبودت!!!
    امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم...!
    شاید برگی را از قلم انداخته باشم!
    افسوس مي خورم ....چرا؟چرا با رفتن تو.............


    بهار مي آيد ؟...آمدي در سرماي زمستان... به سردي زمستان بودي.....


    به غم انگيزي شبهاي تنهايي..... به خشکي برف ...مي روي..... بهار مي ايد ...


    به نظر معامله خوبي است....اميد ان دارم بهار گلي بر چهره ات بنشاند ...


    چه اميد مبهمي...گردش روزگار خطا ندارد ....زمستان هيچ گاه بهار را نمي بيند...
    کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود


    ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ برلب داشته باشم


    ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم
    خدایا.......


    دستانم خالی اند ودلم غرق در آرزوها............


    یا به قدرت بی کرانت دستانم را توانا گردان.............


    یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن................
    من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها....


    می خواهم با تو سخن بگویم....


    می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم...


    می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود...


    شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من...


    و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند...


    کاش خیابان های شلوغ سهم ما نبود...


    اما..غصه ای نخواهم خورد...اشکهایم را برای شانه های تو ذخیره خواهم کرد...


    حرف های ناتمامم را به روی دیوار قلبم حک می کنم و با دیدنت همه را تکمیل می کنم...


    پاییز از راه می رسد و ما دوباره به بودن و رسیدن به انتهای جاده ی سرنوشت می اندیشیم...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا