M A S III
پسندها
4,036

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه نگو ..شوخی کردم چالشو.
    تو هروقت بگی من حاضرم جواب بدم..آخه پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسوا شود.. من نیاز باشه جواب میدم مصی;)
    منم ممنونم ازت که تحمل میکنی حرفای مارو
    انقدر شرمندم نکن:redface: به محسن داشتم میگفتم که معمولا کم حرف میزنم..احتمالا زیاد درگیر بحث نشم. اونقد حالیم نیست که جواب کسیو بدم. و این جمله ی ناپلئون که: کم دانستن و زیاد حرف زدن مثل نداشتن و زیاد خرج کردن است .
    دوستاتو یار جمع کردی منو به چالش بکشونن:cry: محسن هم دعوت به چالش کرد.:cry:
    هیچی..رفت نمایشگاه رسانه,گفتم شاید بتونم واسه پایان نامم استفاده کنم که دیدم فروش سی دی هستش.
    چه کارا کردی؟
    هستم معصومه جان. داشتم جواب تاپیکتو میدادم. کجا بودییییییییی؟:(
    ج دادم معصومه جان:gol: بابای واژه ی ملموسی نیست برام.مرسی که نگفتی:redface:
    دلم میخواست بیام باهات حرف بزنم ..ازت ممنونم که به حرفام گوش میدی:thumbsup:
    شب بخیر..فردا منتظرما
    نه تا بتونم ج میدم. اول از تو خدافظی کنم..مراقبت یادت نره..نگو بابای باشه؟
    ا ندیدم پیامتو.. باشه جواب میدم بعد میرم :smile: ما چالش کشیده ی شما هستیم معصومه خانم
    احساس خستگی میکنم ,با اجازت میرم فردا بعد از ظهر منتظر پیامتم.;)
    مرسی که لطف داری همیشه بهم.. شب خوش
    مرسی مرسی مرسی:gol:
    اینکه شوخی بود اما زندگی ساده تر از این حرفاست ... ما سختش کردیم..با ده تا بچه هم میشه زندگی کرد و بزرگ کرد و سرو سامون داد و بعدش ..... بدون بچه هم میشه زندگی کرد ..با یه بچه هم میشه زندگی کرد..تنها چیزی که مهمه بچه ی صالح باشه(یعنی با مرام باشه ) ..اقتصاد با بچه میاد.(یعنی تو بیشتر کار میکنی , خرج اضافی نمیکنی)
    ای به چشم الان میام........
    مرسی واقعا دختر خوبیه فقط یه خورده غده، بالاخره هر کسی یه ایرادی داره رستی من برم اسمش رو از اون پیامی که بهت دادم پاک کنم بعدا بیام.....
    یهو میاد می بینه بد میشه........
    آره , امضاتو دیدم گفتم بهت بگم اینو .. انکه طاقت نداره رو جایی خونده بودم.
    خودش خیلی تاکید به کلمه دوست داره وگرنه از نظر من هم یه آبجی خوب برام هستش........بیشتر محرم راز هستیم برای هم و کیسی برای مشورت و بحث........
    نمی دونم حتما دلش نمی خواد غیر از برادرای واقعی خودش برادر دیگه ای داشته باشه...........
    ای جان منم برادر زاده ام تا چند ماه دیگه به دنیا میاد:child:
    تو با کمترین تبسم خندان مشو و با کمترین بی مهری گریان مشو.. چون هر کسی لیاقت دیدن روی خندانت را ندارد و هیچ کس لیاقت گریه کردن تو را ندارد و آنکه دارد طاقت دیدن اشک تو را ندارد..پس تو کودکی نباش که با اندک تبسم خندان و با کمترین بی مهری گریان می شود.....(اشاره به امضات)
    خیلی خندیدم به حرفم :biggrin:
    عشقت؟ عشق شما معمولا یا برادرزادست یا خواهر زاده..درسته؟
    خوش به حال کی؟؟؟؟؟؟
    فعلا که دو سه هفته ای هست که تو صمیمی ترین دوستم هستی......البته قصه شما فرق می کنه آبجی من هستی.......
    خواستم بگم معذرت خواهی نمیکنم دیگه, دیدم قول درستی نیست.خوب انسان لحظاتی از زندگیش پیش میاد که خطا کنه..بهتره بگه سعی میکنم اتفاقی نیفته که کلا معذرت خواهی کنم:redface:
    کاش تمام خبرای دنیا سلامتی بود:smile: بهترین خبر دنیاست
    واسه شنبه آماده ای دیگه؟ آفرین به دوست خوبم که با فعالیتش خوشحال میکنه منو:w27:
    آره اسم برادر زادم زهرا هست راستش صمیمی ترین دوستم هستش.........
    به نقشه برداری مربوط میشه..خواستم به اطلاعاتم اضافه کنم وگرنه جز برنامه ی اصلیم نبود.
    چشم سعی میکنم تو چیزای مهم تر معذرت خواهی بکنم.:redface:
    تو چه خبرا؟
    یه چیزی بگم.......
    خداییش وقتی با تو و نرگس و محسن و روزایی که زهرا با اون حرف می زنم خیلی راحت ترم...
    اگه کار داری برو ولی دلم می خواد با تو حرف بزنم چون نرگس هم سرش شلوغه....
    آخه این بار چندمش بود که میومد پیشم و دردشو من میدونستم.وگرنه زیاد اینجور چیزا سرم نمیشه:smile:
    همایش رادار و برداشت از راه دور بود.
    آره باری از رو دوشم برداشته شد..
    معذرت میخوام ,دیر ج دادی رفتم شام خوردم.ببخشید دیر شد:(
    من خوبم:gol:..صبح رفتم سرکار بعد رفتم پیش استاد, بعدش داشتم برمیگشتم شرکت که دوستم زنگ زد که میخواد حرف بزنه باهام(مشاوره ازدواج:smile:) موندم 4 ,5 ساعت باهاش حرف زدم..بعد رفتم همایش ,بعدم رفتم ملاقات عمه ام, بعد اومدم خونه:sweatdrop:
    استاااااد گفتن که ادامه بدم و چند تا شرکت معرفی کرد برم واسه تحقیق و برای جلسه آینده دیاگرام و حجم ببرم. یه کم هم در مورد اوضاع معماریو سبک های تک بحث کردیمو یه کم هم عصبانی بود:D
    ا خاموش شدی؟
    کرکسیون سنگینی داشتم.. [IMG]
    اومدی دوباره ,حرف میزنیم.. میرم استراحت کنم ..فعلا
    [IMG]
    سلام ,داشتم بهت پیام میدادم.:smile: مرسی :gol:همین الان رسیدم.:sweatdrop:
    خوبی معصومه جان؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا