Lord HellisH
پسندها
5,490

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حاج اوغلو گوناخ اومد
    اونم اين وخت روز
    من برم
    نميخواي بري خونه؟
    برو ديگه
    شيلي كيه؟ تاپيك تحليل من 20 ته يا بالاتر ه
    ای جااااااااان
    این جوری معصومانه راه نرو داداشی دلم برات کباب می شه
    در ضمن
    من دلیلم رو دیشب واسه فروغ گفتم
    یا باید تصمیم واحد و هماهنگ باشه
    یا نباشه;)
    دقیقا میدونیم;)

    اما یه ذره منطقی حرف می زنه متال
    یعنی منظورم اینه که بقیشون مثلا اون فرزان فقط چرت و پرت میگن
    اما متال با مطالعه حرف میزنه
    حالا شده مطالعه ی سایت رجانیوز!!!!
    همین الان
    بزار اینجارو تر وتمیز کنم میام
    حاجییییییییییییییییی من داره با این کارای عمواوغلی اشکم در میاد
    همسفر گرچه رهایم کردی
    راست گو ، ره به کجا اوردی
    نکند باز به من می خندی
    زین که پروانه شدم می خندی
    خنده کن تا که منم سوز شوم
    بنواز تا که منم کوک شوم
    ره به تنهایی من می گرید
    همسفر ، باش ، دلم می گرید


    میگی چیکار کنیم پس؟؟؟
    حاجی من کار برام اوجور شده.....میبینمت....برو دهانت رو آب بکش....نبینم....باز بگی ها.......بازم تفکر کن....خداحافظ
    اگه منظورت حاجیه........نگرانش نباش........گفتم نذار اسلام ناب محمدی اینا.....اسلام میاریم ها .....گولمون میزنن
    حاجی که عمرا بذارم بره........تو هم ............نذار این اراذل اینجا ........بیگناهارو تیغ بزنن امیدمون به تو بود........تو بمون.....حاجی رو ودم یولا سالام.........ما اینجا گمنام بودیم مجبورمون کردند رفتیم.......تازه میخواستم شاگردت بشم تو زبان........
    یعنی چی با هم خداحافظی میکنید دلیلش چیه اونوقت
    مگه دست خودتونه باهم میرین
    پس تکلیف ماها چی میشه :cry::cry::cry:
    کجا داری میری با کی میری چرا میری کی میری چطور میری چه وقت میری چی میپوشی میری چی میخوری بری ها ؟؟؟؟ نمنه!!!!
    خودم ترورت میکنم اونوقت داداش
    لرد داری به من گیر میدی شماها چطون شده حالا؟؟
    من تروریستم ؟؟
    میکشمت ای نامرد
    بايد برم يه سر بانك اين وسطها
    ميام تا ظهر
    همسفر گرچه رهایم کردی
    راست گو ، ره به کجا اوردی
    نکند باز به من می خندی
    زین که پروانه شدم می خندی
    خنده کن تا که منم سوز شوم
    بنواز تا که منم کوک شوم
    ره به تنهایی من می گرید
    همسفر ، باش ، دلم می گرید
    براي من اصلا هم تكراري نبود... در آن واحد در محضر 4 غول ادب و نزاكت بودم.... و حادثه بد جويده شدن افكارم توسط يك موش بود..
    ميدونم كه رفتنت تقريب نزديك به حتم شده.. هستا هم ميخواد بره ديدي؟
    با حاج هم ديشب صحبت ميكردم.. به اون هم بسته هاي تشويقي و بقول معروف meat-bonus پيش نهاد دادم ولي نشد.. ق.و.ا.د شدم...
    dp برام يه آرزو شده و براي كنتينر نشين هاي نر بفكر two co**in one ho**o باش.
    من هيچ حركت مثبتي نكردم... بچه ها بودند و چيزشون ميكردند. كلي تو گوششون يس خوندند... و جواب همون عربود.. يام برگشته بود مانتين گيرل مدرك رو ميكرد با اون خلوص دوست داشتنيش-بخورمش- "بادي" يادته؟ چقدر dp كرديم روش!!... باز اومده بود از ديانت و An ميگفت ...
    و خودم هم كه يهو جو منو گرفت و گفتم به يكي كه منم ميخوام برم ازين شهر... ولي كلي لوسم كردند و پشيمون شدم.. راستي اينجا داريم شماره ميندازيم تو تايپيك هون ها..خواستي بگو به چن نفر
    و من سخت ترين شب خدا بودم ديشب...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا