Lord HellisH
پسندها
5,490

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • محران.دقت کردم دیدم تو خسو خاشاکیا 19 می.
    من خیلی روی این عدد حساسم...
    :w12:
    اره پیدا کردم ......تو روشنی ولی نیستی .....من میرم .....یه کوچولو استرس دارم و سردر گم .....
    ولی کلا خوبم .....تو هم بهتره خوب باشی .....بای بای
    اکی.وای چه هاپوی نازی دالی.
    بلو با هاپوت بازی تن
    منم دیل به دیل میام دیگه
    فعلا
    سن آللاه چراش رو در قالب هزار ترفند بگو.و بعد برو
    من دارم کم میارم ها..
    باشه برو من ببینم شب میتونم یا نه..
    کاش اون فیلم رو نمیدیدم.. کاش اون فیلم من رو وسوسه نمیکرد تا ببینمش.. کاش...
    سلام عمو لرد اینا..
    چه خبر..
    شرمنده داشتم فیلم وحشتناک میدیدم.. متوجه نشدم اومدنت رو..
    تونستی عموغلو رو در بغل بکشی یا مونده برا فردا اینا؟
    قوربانام مرد.. چه روزای مهملیه این روزا برا من.. نگار از اتاق عمل اومدم بیرون.. دهنم یه جورایی خشکه
    اینجا چی دارین که به درد من بخوره؟ببینم اینجا چجوریه که سر تورو گرم کرده
    خدافظ مهلی
    دیده نیای اونراااااا با باتوم وایسادم اونور
    لای لای لای
    نه شوخی کلدم لفتم ناهال البته اگه بم بدن
    میگم نمیشه یه سللاکم بلا من میگلفتین؟
    من مردم از خستگی
    ارتروز فک گرفتم از بس با تلفن صحبت کردم .
    بذار 6 که تا 6:30 همه جمع بشن
    فقط یه رای گیری داریم
    پس خیلی طول نمی کشه
    راس 6:30 رای گیری رو شروع می کنیم و 7:30 هم ختم جلسه اعلام میشه
    که بعدش هم بتونیم بریم شیرخوارگاه
    من پایه ام
    بعد از جلسه میریم
    دلم برای این نانازی ها یه ذره شده
    قربون تو گل پسرم برم من
    اگه فردا منو نبری دیگه مامانت نمیشماااااااااا
    حواسم هست مهرون جون .... حواسم هست .... :w07:

    دیگه من باور کردم کادوتو مهرون .... :cry:

    زودباش یه چیزی برام تهیه کن .... :w00:

    ترجیحا مارک دار باشه .... :w01:
    سلام مهرون جون .... :gol:

    بابت تخفیفت خیلی حال دادی پسر .... ایشالا منم یه روزی بهت تخفیف بدم .... :w16:

    و اون جایزه هه .... زودباش بگو چیه .... من کجا بیام بگیرم .... زود باش من صبرم تو کفه .... :w12:
    اون شکلکه چیه بی تربیت .... :w00:
    سلام خاله ، خوبی پسرگلم ؟ صبح زیبای شما بخیر .
    چه خبرها ؟
    هیچی خاله امروز ماشین نیاوردم . ظهر هم میرم لباسها را عوض کنم .
    گفتم ببینم اگر فرناز جون کار نداره باید که باهم بریم ، باز اون شب فرناز بچه ها را دیده سایزهاشون بیشتر توی دستش هست .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا