LOOFAN

گاهی تنهایی انقدر قیمت دارد که در را باز نمی کنم حتی برای تو که سال ها منتظر در زدنت بودم.از من نرنج من نه مغـــرورم و نه بی احســاس . . ! فقط خستـــہ ام . . ! خستـــہ از اعتمـــادی بیجا . . !اونایی که شما رو به وعده های پوچ “استند بای” نگه میدارند، و میرند…هرگز بر نمی گردند،تا با تلنگری شما رو از تنهایی در بیاورند…“گفتم که همیشه روشن باشید”

ﻗـــﻬـــﺮﻫﺎ ﺑـــﻬـــﺎﻧــــﻪ ﺍﺳــــﺖ !!! ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﺷﺐ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﯾﮏ
ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺳﭙﯿﺪ ﺑﯿﺎﺑﺪ
ﺩﻟﯿﻠﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻥ !!! ﻭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﻭﺩ ...
ﺩﺭ ﺳﭙﻴﺪﯼ ﺭﻭﺯ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﺳﻴﺎﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻴﺎﺑﺪ
ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ
ﺳﻴﺎﻩ ﻳﺎﻓﺘﻪ !!!
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺑــــﮕــــﺬﺍﺭ ﺑـــﺮﻭﺩ

گاهی گمان نمیکنی ومیشود
گاهی نمیشودکه نمیشود
گاهی هزارباردعابی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تومیشود
گاهی گدای گدایی وبخت یارنیست
گاهی تمام شهرگدای تومیشود

بزرگترین اقیانوس جهان آرام است،

پس آرام باش تا بزرگ شوی ...

نیمه شب که دستانم را برای دعا برایتان به آسمان میبرم

خدایا :سختی ها را تحمل میکنیم
عاقبتمان را به خیر کن
.
.
.
هرچند میدانم از من
چیزی به اسمان نمیرود

گفتم تا بهانه ای شود
که بگویم
دعایتان میکنم
دعایم کنید ............

دعا در حق یکدیگر مستجاب است

الان میخوووووووووووااااااااااااام.....

الهیییییییییییییی چقدر ناز بود...از اینا هم میخوااااااااام..........

چقدر ناز بوووووووووووووود....منم میخوااااااااااااااااام

من اومدممممممممممممممممممم..........

رنگ آرزوهایم این روزها خیلی پریده
تو اگر دستت به آسمانش رسید
چند تکه ابر نقاشی کن
تا دل من به ابرها خوش باشد... !

دست همیشه برای زدن نیست ....

کار دست همیشه مشت شدن نیست .....

دست که فقط برای این کار ها نیست .....

گاهی دست میبخشد .....

نوازش میکند ..... احساس را منتقل میکند .....

گاهی چشمها به سوی دست توست .....

دستت را دست کم نگیر ........

اگه برسيد ازت هنوز تو فكرمي
بخند و بش بگو يه تجربه بودم همين
اگه برسيد تا حالا واسه من گريه كردي
بگو ن ، ولي بگو گريه كردم ك برگردي
حواست نيست
به اين حالي ك من دارم
حواست نيست
ك من چقد دوستت دارم
حواست نيست
همش گريه شده كارم
نفهميدي من اونم ك تو رو تنهات نميزارم
بهش نگو يه سالو ما باهم زندگي كرديم
نگو يه روز نبودم يه عمر گريه ميكردي
بهش نگو ك گفتي زندگي بي من نميشه
قسم خوردي بموني تا هميشه
حواست نيس
همش گريه شده كارم
نفهميدي من اونم ك تو رو تنهات نميزارم
بهش نگو يه سالو ما با هم زندگي كرديم
نگو يه روز نبودم يه عمر گريه ميكردي
بهش نگو ك گفتي زندگي بي من نميشه
قسم خوردي بموني تاهميشه
حواست نيس چقد خراب و داغونم
بدونه تو تك و تنها نميتونم
چرا انقد كنار اون تو آرومي
نگو از گريه هام چيزي نميدوني
حواست نيست
به اين حالي ك من دارم
حواست نيست
ك من چقد دوستت دارم
حواست نيست
همش گريه شده كارم
نفهميدي ك من اونم ك تو رو تنهات نميزارم
بهش نگو يه سالو ما باهم زندگي كرديم
نگو يه روز نبودم يه عمر گريه ميكردي
بهش نگو گفتي زندگي بي من نميشه
قسم خوردي بموني تا هميشه
تا هميشه

دوســـت داشتن از عشـــق برتر است

عشــق یک جوشــش کــور است

و پیونــدی از ســر نابینایی

اما دوســت داشــتن پیوندی

خودآگاه و از روی بصیــرت روشـن و زلال

من دلم می‌خواهد
خانه‌ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوست‌هایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو…؛
هر کسی می‌خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دل‌هاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست…
بر درش برگ گلی می‌کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می‌نویسم ای یار
خانه‌ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
” خانه دوست کجاست ؟ ”

فریدون مشیری