نه بابا داشتم میخوابیدم.....خواب ابدی که ازرائیل اومد گفت سمیرا باید بریم ...بعد من گفتم بذار با پسلم خداحافظی ابد کنم....که یهو دیدم برگشت گفت تو پسل داری...پس تو ای سمیرا بعدا جانت رو میگیرم....بعد گفت برو تاپیک بزن چندتا ...بچه ها حال کنن ...بعد بخواب لالا کن...:دی