laleh_a
پسندها
648

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام لاله جون چطوری عزیز؟نیستی؟وقتی هم میای حال دوستانو نمیگیری؟
    حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند***محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

    ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید***هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

    چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب***فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند

    قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست***بوسه​ای چند برآمیز به دشنامی چند

    زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر***تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند

    عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو***نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

    ای گدایان خرابات خدا یار شماست***چشم انعام مدارید ز انعامی چند

    پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش***که مگو حال دل سوخته با خامی چند

    حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت***کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند
    :gol:
    نمی خواستم پای وبلاگمو وسط بکشم... اما خوب مجبور شدم.چون خیلی ها شاکی بودن وفکر میکردن که من روحی خشن دارم.....دقیقا بر عکسه...من خیلی هم لطیف و نازک نارنجی ام :cool: اصلا من آخره لطافت و احساساتم باور نداری؟

    خوب به وبلاگم که تا چند ماه دیگه 4 ساله میشه یه نگاه بنداز شاید .....

    این پایین...
    www.romantic.blogfa.com
    این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی ***وین دفتر بی​معنی غرق می ناب اولی

    چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم***در کنج خراباتی افتاده خراب اولی

    چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی***هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی

    من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت***این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی

    تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست***در سر هوس ساقی در دست شراب اولی

    از همچو تو دلداری دل برنکنم آری***چون تاب کشم باری زان زلف به تاب اولی

    چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون آی***رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی
    :smoke::w17::w18::w12:
    :gol:مرسی از نظرتون ایشالا بیشتر از اطلاعات خوبت استفاده کنم. ;)
    سلام لطفا پستتون رو تصحیح کنید توی تاپیک مشاعره
    یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود***و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

    از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب***رجعتی می​خواستم لیکن طلاق افتاده بود

    در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر***عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود

    ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق***هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود

    ای معبر مژده​ای فرما که دوشم آفتاب***در شکرخواب صبوحی هم وثاق افتاده بود

    نقش می​بستم که گیرم گوشه​ای زان چشم مست***طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود

    گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم***کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود

    حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می​نوشت***طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود:gol::gol::gol:
    قابل نداره لاله جون هی لذت ببر منم وقتی خوشم که دوستان خوش اند
    دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد***کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

    خاک وجود ما را از آب دیده گل کن***ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد

    این شرح بی​نهایت کز زلف یار گفتند***حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد

    عیبم بپوش زنهار ای خرقه می آلود***کان پاک پاکدامن بهر زیارت آمد

    امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان***کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد

    بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است***همت نگر که موری با آن حقارت آمد

    از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگه دار***کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد

    آلوده​ای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه***کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد

    دریاست مجلس او دریاب وقت و در یاب***هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد:w17::w18:
    نه بابا من وقتی چیزی میگم منظورم اینه که بیادتم انتظار ندارم زیاد ارادت دارم
    قربونت من هی پیام میدم ولی شما از یاد بردین غریبه ها رو
    شیرینی خوب شدن مامانیم ه ایشالا سلامتی کاملش رو بدس بیاره


    ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست**حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
    مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او**عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست

    می​چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش**گر چه در شیوه گری هر مژه​اش قتالیست

    ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر**وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست

    بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد**که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست

    مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد**نیت خیر مگردان که مبارک فالیست

    کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد**حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست
    گویا دوستان راسخند و مارا نیز می بباید رفتن هرچه از بدی دیدین از برای دل بزرگتان حلال کنین اینجانب را بدرود
    سلام لاله جان خوبییییییییییییییییییییییییییی؟
    حق تعالی شما را سلامت دارد نکند در دوستی و ارادت به شما نظیر یافتیم که از حال دوستان نمیپرسید که اگر چنین شود ما روزگار بر خود حرام میداریم و خود را مجازات خواهیم کرد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا