نه هستم...
-
نمی دونم علی .. به هیچ چیزی علاقه نداره که سر گرمش کنید؟
اما بيشتر وقتــــا سکـــوتـــــ
واســہ اينــہ کــہ هيچ کلمــہ اے نمـے تونــہ غمـے رو کــہ تو وجودت
دارے،توصيف کنــہ
اخی مامان بابا خیلی خوشحالن....
خوب خدارو شکر.. علی مراقبش باش... اگه باز بهش فشار وارد شه برمیگرده ها.....
اون جواب شعرت بود... سید رفته مسابقه..... اونا هم خوبن.... بازی میکنن... باز چکار داری؟
که چایی نپره تو گلوت......
سلام خوبم .. تو خوبی؟
کوچک که بوديم چه دل هاي بزرگي داشتيم
اکنون که بزرگيم چه دلتنگيم
کاش همان کودکي بوديم که حرفهايش را
از نگاهش مي توان خواند
اما اکنون اگر فرياد هم بزنيم کسي نمي فهمد
و دل خوش کرده ايم که سکوت کرده ايم
سکوت پر بهتر از فرياد تو خاليست
دنيا را ببين... بچه بوديم از آسمان باران مي آمد
بزرگ شده ايم از چشمهايمان مي آيد!!
[
بیچاره مامانت......
نه هنوز علی .. دادای خودمه.. خوشم اومد خوش غیرت...
پیامتو پاک کن...
کوفت و جنس لطیف... بدم میاد علی.. اه... برو بخواب دیگه به بقیه چکار داری؟
تو هنوز بیداری؟
حالا کی بابابزرگه که عقلشم نمیرسه؟ هان؟ من اون سایتو خراب کردم؟
من خودم مرده شورم.... فهمیدی؟
و من ای کاش شماره ی اون یکی جنس لطیفتو داشتم....
واقعا میخوای بدونی؟
در هر صورت ناراحتم کردی؟
نه من کارمو کردم رفتم.....
شما اینجا نبودی .. چند ساعت پیش عکسم و گذاشتم اینجا دیدن... .. بعدم درست حرف بزن زرتی چیه؟ اصلا طرف کیه؟ نه دهمونم نرفتیم... گذاشتمش واسه شوما داهاتیا....
خیلی نامردی.... برو پیش همون ناناسات....
بمیری علی... مامان بزرگتم همون ارزو جونته... اه... ارزو خوبه....؟
علی باز تو شرو ع کردی... بازم میخوای من شروع کنم...
اونی که بودیم... نه مرض .. تداخل ندارم....
اخ.. بابا بزرگ..... اگه میشد پاشی که میشد.... نه نمیشه...
علی سایت ارور دیگه داره میده...خخخخخخخخخخخخ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...