غصه هام از وقتی شروع شد که دوستام از هم جدا شدن و رفتن پشت سنگراشون که همدیگرو لت و پار کنن و با هم بجنگن ...

منم این وسط وایسادم و فقط نیگا میکنم و اگرم بتونم جلوی جنگ بیشترو بگیرم، ولی هر کاری میکنم نمیشه ...
نمیدونم کی قراره تموم بشه، دیگه دارم خسته میشم ...
