jiji nanaz
پسندها
827

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خیلی گلی به قول خودتون اجی

    من فک نکنم داداش خوبی واستون بودم
    خیلی گلی به قول خودتون اجی

    من فک نکنم داداش خوبی واستون بودم
    خیلی گلی به قول خودتون اجی

    من فک نکنم داداش خوبی واستون بودم
    خوب من هستم هر چی دوست داری نق بزن.تازه می تونی کتکمم بزنی دلت خنک شه
    سلام ابجییییییییییی

    خوبی؟من کوچیکتم به خدا

    شما منو همیشه شرمنده میکنی
    از صبح که رسیدم دیدم نتم قطع شده رفتم روبراش کردم بعد اومد اینجا

    دوست دارم نی نی جون منتظرم هر چی نق بزنی من هیچی نمی گم حق داری.

    دلم واسه اوتار جوجه ایت یه ذره شده بود شبا قبل خواب تو ذهنم می دیدمش همش
    سلام ني ني...برام دعا كن..توروخدا..توي پروژه ام گير افتادم:cry:
    سلامممممممممممممممممممممممم

    کجایی پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    دوست دارم نی نی جونم
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/373684-معماری-شـاید?p=5036594#post5036594
    سلام دوستان عزیز

    شروع مجدد تفسیر قرآن در اتاق تفسیر قرآن باشگاه مهندسان

    :gol:تفسیر سه آیه اول سوره حمد :gol:

    دوستان عزیز برای بحث بر روی این آیات تا روز شنبه فرصت دارید پس بشتابید

    آزی تزاییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    دوسد دالم یه خلده قد یه سوکس ملده...سلت تلاه دذاستم سوکسه هنوز نملده:w42:
    از زیستن خرسندم
    چون فرصتی برای تکامل من است
    به خویش عشق می ورزم
    چون خدا عاشق من است
    وبه دیگران عشق می ورزم
    چون خدا عاشق آنان نیز هست
    تو ای آشنا
    بیا تا با هم ، زندگیمان را شاکر باشیم . . .
    خزاني برگي زرد را ريخت

    شاخه‌اي خشكيده آن را از آب گرفت و

    در آغوشش افتاد

    شرمي برگ زرد را فرا گرفت

    شاخه‌ي خشك نگاهش کرد.. بازش شناخت

    به او گفت: مي‌شناسيدم؟!

    تو دخترْ همسايه شاخه‌اي از محله‌ي خودمان بودي

    خدايا! آن زمان چقدر زيبا بودي، نزديكي‌هاي غروب

    با لباس سبز رنگت بر ايوان مي‌ايستادي

    پسرْ برگهاي آنجا را شيداي خود مي‌كردي!

    يادت هست چند بار پروانه را براي يك بوس فرستادم

    هرگز نفرستادي! يادت هست؟!

    و اينك در آغوشم افتاده‌اي.. امّا افسوس

    پس از چه؟ من شاخه مردي‌ام پيرمرد

    تو هم برگ زني‌اي پيرزن



    «موجي شانه‌اي انداخت و

    نزديك بود هر دو غرق شوند»



    شاخه‌ي خشك به نفس نفس افتاد

    آهي بلند كشيد و

    اين بار گفت:

    زمانه!.. چه بگوييم؟!

    تو را به خدا حسرتي‌ست در قلبم و نگذار با خود به زير آب ببرم

    براي آخرين بار آن بوس را به من ده

    پيش از آنكه باهم هر دو غرق شويم!
    شلام خوفی؟؟؟؟؟من دارم میرما.کالی ندالی؟؟؟؟
    سلام جی جی ناناز ، میاد نگران نباش عزیزم یه ذره بخند نمیتونم اشکتو ببینم:w12:
    سلام بر ابجی گلم

    ابجی ببخش من یه مدته سرم شلوغ بود وگرنه کیه که ابجی به این مهربونی رو فراموش کنه

    خوبی؟خوش میگذره
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا