jamaka
پسندها
780

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نصیحت های سعدی رو دوست دارم :w16:

    باز هم مطلب داشتم برات میذارم.
    موفق باشی.
    شلام نه اجی جون از بس واسه دانشگاه مرخصی گرفتم دیگه روم نمیشه واسه نمایشگام مرخصی بگیرم دسته برو بچ بگیر بیان شرکت من تهنام راستی مواظب باش بچه ها تو راه شیطونی نکنن و به عمو ام شلام برسون
    باشه دیگه داری فحش بارمون میکنی دیگه اصلا من نمیام :cry:
    نه دیگه من مهمونم، مهمون که خرج نمیکنه آقایی میکنه :دیییییییییییی
    بله کاملا معلوم که با ادبین.........خیلیم دلتون بخواد با من ددر برین :cool:
    دیگه چه شووووووووووود جای من خالی :دیییییییییی
    ا؟؟؟؟ خودت شوهر کردی خرت از پل گذشته...منَ بیچارهَ ترشیدم ....باشه اول خاله فهووووو بعـــــــــــــد من....ولی شوهر من بهتره مال اون باشه هااااااا
    سلام عمه قـــــــشنگم...خوبی؟ اخه عمه تو که واسم شوهر پیدا نکردی...گفتم یکم خودمو نشون دوستت بدم شاید یه استینی بالا زد! :دی
    به به چه خوب چرا دلم بسوزه منم مییییییییییییییام.............مهمون کی هستیم حالا؟؟
    خسته نباشیییییییی...........زیاد نچرخ که سرت گیج میره :biggrin:
    نه تازه اومدم..........
    اری اغاز دوس داشتنی است
    گرچه پایان راه ناپیداس
    من ب پایان دگر نیندیشم
    ک همین دوس داشتن زیباس

    ممنونم برای دوستی
    ممنون. شعر قشنگی.
    منو یاد این شعر سعدی انداخت. خیلی آهنگشون شبیه همه :

    من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
    عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

    دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
    باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

    ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
    ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی

    آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان
    که دل اهل نظر برد که سریست خدایی

    پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
    تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی

    حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
    این توانم که بیایم به محلت به گدایی

    عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
    همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی

    روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا
    در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی

    گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
    چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

    شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
    تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی

    سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد
    که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی

    خلق گویند برو دل به هوای دگری ده
    نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی
    مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی............
    نگران نباش نفرینت نمیکنه خودشم میدونه که داشتی باهاش شوخی میکردی...........
    مرسی........خوب بخونیا ایشالا که موفق باشی...........خوش گذره.........باباییییییییییییی
    آخه خیلی باحاله :biggrin:
    خوب دیگه بهش برخورده طفلکی دلم براش سوخیییییید، براش خیلی دعا میکنم یه تایپیک میزنم همه بیان براش دعا کنن :دیییییییییییی
    واییییییییییی برو درستو بخون تا فهو شتری نفرینت نکرده :دییییییییییییییی
    نه دیگه خوب شد که باباش تورو ضایع نکرد :دییییییی
    اختلاف تقويم ميلادي باتقويم جلالي هر4سال 1روز عقب ميفته
    حالا من حواسم نبوده ماهو اشتباه وارد كردم
    سوتي دادم چيه مگه؟
    خودتو نميگي اون دفعه سوتي دادي فكر كردي داري با مسعود حرف ميزني بابابام حرف زدي اونم چند دقيدقه؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا